.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

دختر جوان: سه ماه طعمه هوس های شیطانی دوست اینترنتی ام شدم!

دختر جوان: سه ماه طعمه هوس های شیطانی دوست اینترنتی ام شدم!

پدر و مادرم برای این که سر و صداهای همیشگی و جرو بحث های دائمی خودشان را توجیه می کنند هر وقت سر صحبت باز می شد می گفتند: دعوا نمک زندگی است و زن و شوهر باید با هم حرف بزنند و برای آینده تصمیم گیری کنند!

 

مهسا» در دایره اجتماعی کلانتری میدان جهاد مشهد افزود: من بیچاره که دختر کوچک خانواده هستم و هنوز ازدواج نکرده ام مجبور بودم تا تمام وقت خودم را صرف آشتی دادن آنها کنم و مدام حرص و جوش بخورم . تازه تعصب بیش از حد پدرم که مرا زیر ذره بین قرار داده بود و امر و نهی های مادرم که در کوچه و خیابان گوشزد می کرد که سرت را پایین بگیر و ... اعصابم را خرد کرده بود.

کلاس سوم را هنمایی را با موفقیت و معدل بسیار خوبی پشت سر گذاشتم اما پدر و مادرم می گفتند که چه معنی می دهد دختر درس بخواند و از خانه بیرون برود . آنها با این عقیده خود مرا وادار به ترک تحصیل کردند و خانه نشین شدم.

مهسا ادامه داد: دوستانم به خاطر این موضوع مسخره ام می کردند و می گفتند که تو دختر ناتوانی هستی و نمی توانی حق و حقوق خودت را بگیری!

با شنیدن این حرف ها خیلی رنج می کشیدم و دنبال راهی برای سرگرم کردن خودم بودم تا این که از طریق چت روم با پسر جوانی که خودش را «فرشید » معرفی می کرد آشنا شدم و چون اطلاعات پدر و مادرم از رایانه کم بود آنها نمی توانستند به من گیر بدهند.

دوستی اینترنتی ما حدود دو ماه طول کشید و در این مدت فرشید از تمام مسائل و مشکلات زندگی ام سر درآورد . او یک روز نقشه فرار از خانه را مطرح کرد و با این وعده که تو باید خوشبخت بشوی وآزاد زندگی کنی سرم را کلاه گذاشت !

من شیفته چرب زبانی های پسری شدم که فرشته نجات رویاهایم بود و با تصوری غلط پا به فرار گذاشتم .

فرشید مرا با خود به خانه ای برد و سه ماه طعمه هوس های شیطانی اش بودم . اما او تکلیفم را روشن نکرد و به قول و قرار های مان پشت پا زد و فقط در جواب سوالاتم می گفت چند هفته دیگر تو را به طور رسمی از خانواده ات خواستگاری خواهم کرد.

دختر جوان ادامه داد: شب گذشته برای تفریح به پارک کوهسنگی رفته بودیم که ماموران انتظامی به ما مشکوک شدند. فرشید قصد داشت به ماموران بگوید که ما در پارک با هم آشنا شده ایم و از قبل همدیگر را نمی شناسیم ولی من که خسته و پشیمان بودم واقعیت را گفتم و پلیس ما را دستگیر کرد.

رئیس اداره آموزش همگانی پلیس خراسان رضوی درباره این ماجرا گفت: درگیری های خانوادگی و تاثیرآن بر خانه گریزی فرزندان، تعصب های نابجا و کنترل های غیر منطقی، ضعف اعتماد به نفس دختر جوان که در نهایت تحت تاثیر تمسخر گروه همسالان و برای ابراز وجود با فرشید ارتباط برقرار کرده است و منجر به فرار او از منزل شده مواردی قابل تامل در این ماجرا می باشد.

«محدحسین قیاسی» افزود:اگر والدین نسبت به فرزندان خود به خصوص دختران جوان و نوجوان توجه بیشتری داشته باشند و سعی کنند کانون خانه و خانواده را بر اساس محبت و علاقه و به دور از بحث و جدل پایه گذاری کنند بسیاری از مشکلات این چنینی قابل پیشگیری است اما جوانان و نوجوانان نیز باید با شناخت نقاط مثبت درونی شان نسبت به تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند.

نکته مهم در اینجا این که دختران جوان مراقب باشند فریب دوستی های اینترنتی و خیابانی و قول و قرارهای هیجانی و احساسی را نخورند. ( غلامرضا تدینی راد - خراسان رضوی)

منبع: پایگاه خبری پلیس ایران  

منبع:   سایت بزرگ تفریحی فان شاد.کام

روش ویژه آمریکایی‌ها در بازجویی صدام حسین چه بود؟!

روش ویژه آمریکایی‌ها در بازجویی صدام حسین چه بود؟! 

سلاح‌های کشتار جمعی عراق بالاخره کجا بود؟ رابطه صدام حسین با القاعده چگونه بوده است؟اینها در کنار صدها پرسش دیگر، ابهاماتی بود که وقتی صدام حسین را از پناهگاه سوراخ‌گونه‌اش در دل زمین بیرون کشیدند، کسی هنوز پاسخ آن را نمی‌دانست.

در آن زمان یعنی در دسامبر سال 2003 عملیات نظامی آمریکا هنوز در مرحله نامعلوم و خطرناکی قرار داشت و تکلیف خیلی موضوعات روشن نبود. تنها یک نفر می‌توانست پاسخ این همه پرسش را بدهد و آن مردی بود که نظامیان آمریکایی حالا او را در اختیار داشتند.
برای حرف کشیدن از صدام هم یک راه وجود داشت و آن شکستن او بود. سایت خبری دیلی نیوز آمریکا اخیرا جزئیات پرونده‌های بازجویی صدام حسین را که به تازگی از محرمانه‌بودن خارج‌شده منتشرکرده‌است.
جزئیات این بازجویی‌ها یک نکته جالب دارد و آن اینکه بازجویی از صدام بر خلاف رویه معمول بازجویی از مظنونین در سال‌های اخیر در آمریکا بوده‌است. مبنای اصلی این بازجویی‌ها در سال‌های اخیر از مظنونان تروریستی، استفاده از تکنیک‌های پرفشار و سخت برای بیرون کشیدن اطلاعات از مظنونان و متهمان باارزش است.
اف بی‌آی به خاطر موفقیت در اعتراف گرفتن از چهره‌های مهمی چون رمزی یوسف، عامل بمبگذاری مرکز تجارت جهانی در سال 1993 و همچنین میرعیمل الکسی متهم بمبگذاری در مقر سیا به‌خود افتخار می‌کرد.
بر خلاف متهمان دیگر، در بازجویی از صدام فشار و استرس و محدودیت زمانی برای اعتراف گرفتن و یافتن مثلا یک بمب زمان‌دار وجود نداشت. به همین دلیل قرار براین شده‌بود که بازجویی با دقت و صرف وقت زیاد و سر فرصت انجام شود.
استراتژی این بود که حملات احساسی در بازجویی‌ها به صدام وارد شود و نقاط ضعف او پیدا شده و مورد استفاده قرار گیرد.
سیا و اف‌بی‌آی بعد از دستگیری صدام تلاش می‌کردند تا در کوتاه ترین زمان ممکن بفهمند که آیا سلاح‌های کشتار جمعی در عراق وجود داشته و ارتباطات او با القاعده چگونه بوده است.
آنها می‌خواستند صدام را وادار کنند تا اتهام جنایت علیه بشریت را در جریان بمباران شیمیایی مردم کشورش بپذیرد. در اواخر ژانویه سال 2004 دیویدکی، مسئول ردیابی سلاح‌های کشتار جمعی در سیا ناامید شده و استعفا کرده بود و دیگر مقامات باقیمانده به‌شدت تلاش می‌کردند تا به نتیجه برسند. فشار بسیار زیاد بود.
یک مامور جوان لبنانی آمریکایی اف بی‌آی به نام جورج پیرو که به زبان عربی صحبت می‌کرد مسئول اعتراف گرفتن از صدام شد. برنامه‌های دقیق و مفصلی برای بازجویی و اعتراف گرفتن از صدام تهیه شد و پیرو در مقابل یکی از بی‌رحم‌ترین رهبران جهان در اواخر قرن 20 قرار گرفت. او آماده بود تا با کسی وارد بازی شطرنج شود که بهره هوشی‌اش نامشخص بوده اما ادعا می‌شود که یکی از باهوش‌ترین سیاستمداران دنیاست.
نخستین جلسه دیدار این بازجو با صدام شنیدنی است. این جلسه بازجویی که اف بی‌ای نام آن را «عنکبوت صحرا »گذاشته، در تاریخ 7 فوریه سال 2004 در یک سلول تاریک در فرودگاه بین‌المللی بغداد برگزار شد.
یادداشت‌های مربوط به این جلسه که براساس قانون آزادی اطلاعات اکنون بعد از 5 سال باید منتشر می‌شد، نشان می‌دهد که اف بی‌‌ای ابتدا تصمیم می‌گیرد بازجو را به‌عنوان نماینده دولت آمریکا معرفی کند؛به همین دلیل صدام فکر می‌کرد که پیرو یکی از دستیاران بوش است نه یک مامور نه چندان رده بالای بازجویی اف بی‌آی.
صدام در جلسه نخست بعد از برانداز کردن مامور بازجویی به او گفته که می‌داند طرفش مرد باهوشی‌است. سخن بعدی صدام این بوده که قضاوت مردم و آنچه در 500 تا 1000 سال آینده درباره‌اش می‌گویند و فکر می‌کنند، برای او خیلی مهم است.
سپس صدام درباره کارهایی که برای عراق کرده و اینکه 40سال پیش عراق چه بوده و حالا چه هست، سخنرانی کرده است. پیرو از او می‌پرسد که آیا در سال‌های اخیر در مقام رهبر عراق ناکامی داشته‌است یا نه؟ صدام پاسخ می‌دهد: فکر می‌کنی اگر هم ناکامی داشته‌باشم به دشمنم می‌گویم؟
صدام که به گفته بازجویش اصلا مبهوت جلسه بازجویی نشده‌بود به پیرو می‌گوید که از حالا تا سال‌های آینده تنها احزاب سیاسی فعال درعراق گروه‌های مسلح خواهند بود.
او به‌طور غیرمستقیم به حملات و ناآرامی‌ها و کشتارهای بعد از سقوط دولتش در عراق اشاره کرده و در ادامه هم گفته‌است که مردم بعد از مرگش او را بسیار بیشتر از حالا دوست خواهند داشت.
پیرو جلسه بازجویی را با پرسیدن سؤالاتی از صدام درباره اتهام اصلی‌اش یعنی جنایت علیه بشریت ادامه می‌دهد تا غرور و احساسات زندانی را آزموده باشد. در روز دوم بازجویی او موضوع بمباران شیمیایی ایران در جنگ 8ساله با عراق را مطرح می‌کند.
صدام محکم می‌گوید: من جواب نمی‌دهم. دوباره این سؤال از او پرسیده می‌شود و این بار او شروع می‌کند برای بازجویش توضیح دادن که وقتش را تلف نکند زیرا او با هیچ تکنیکی گرفتار نمی‌شود و ادامه بازجویی فایده ندارد اما پیرو اصرار می‌کند و می‌گوید که سازمان ملل درباره حملات شیمیایی سند و مدرک دارد. صدام می‌گوید: تاریخ نوشته‌شده و تغییر نخواهد کرد. هر چند بار هم که این سؤال را بپرسید من جواب نمی‌دهم.
در این روز مامور پیرو یادداشتی به واشنگتن می‌فرستد مبنی بر اینکه تبدیل‌کردن صدام به شاهدی علیه خودش در دادگاه، کار ساده‌ای نیست. پیرو در سومین جلسه بازجویی صدام درباره کمک عراق به گروه‌های فلسطینی می‌پرسد و او پاسخ می‌دهد که آنها مهمان بغداد بوده‌اند.
او به‌طور غیرمستقیم هر گونه کمک به سازمان آزادیبخش فلسطین را که در بغداد دفتر داشته ردکرد اما گفت که بغداد حق داشته هر وقت که بخواهد به مبارزه فلسطین علیه اسرائیل کمک کند.
وقتی بازجو ساعتی بعد درباره کمک به ساف در بعضی حملات خود سخن می‌گوید، صدام با صدای بلند فریاد می‌زند: من نگفتم به این سازمان در حملاتش کمک کرده‌ام؛ در دهان من حرف نگذارید.
در ادامه این جلسه صدام که خود را در موضع برتر حفظ کرده به پیرو توصیه می‌کند که پرسش‌هایش را در غالب گفت‌وگو مطرح کند نه بازجویی. از آن به بعد پیرو و تیمش تصمیم می‌گیرند که نوعی مکالمه با صدام برقرار کنند.
صدام در روزهای نخست به‌شدت سرسختی نشان می‌داد اما در هفته‌های بعد اوضاع فرق کرد.
موضوع مکالمه بعد از تلاش برای وادارکردن او به پذیرفتن اتهاماتش، به روزهای پایانی حکومتش در بغداد رسید. صدام در بازجویی گفت که در جلسه آخرش با نیروهای اطرافش در بغداد در آوریل سال 2003 دستورات لازم و نهایی را به آنها داده‌است. پیام این بوده که نبرد در خفا ادامه می‌یابد.
محافظان صدام در روزهای بعدی یکی‌یکی متفرق شده‌اند تا توجه گروه ویژه جست‌وجوی صدام جلب نشود و او راحت‌تر بتواند مخفی شود. صدام 9 ماه به این صورت زندگی کرد و اولویت نخست او در این مدت فرار از چنگ نیروهای آمریکایی بود.
مامور بازجویی از صدام پرسید که آیا هیچ وقت از بدل‌هایش استفاده کرده‌است؟ صدام نیشخندی زد و گفت: اینها داستان فیلم‌هاست و واقعیت ندارد.
در جلسه چهارم بازجویی این صدام بود که از پیرو سؤال کرد. او گفت: بگذار رک و صریح سؤالی از تو بپرسم. این اطلاعاتی که از من می‌گیری به کجا می‌رود؟ اگر می‌خواهی رابطه ما روشن و شفاف باشد باید به این سؤال من جواب بدهی.
پیرو جواب داد که نماینده دولت آمریکاست و بسیاری از مقامات آمریکایی گزارش‌های این جلسات بازجویی را می‌بینند و از جمله خوانندگان این گزارش‌ها رئیس‌جمهوری ایالات متحده است. صدام از این جواب راضی شد و گفت که برایش مهم نیست اگر این مکالمات انتشار عمومی هم پیدا کند.
پیرو درباره انبارهای سلاح کشتار جمعی عراق از صدام پرسید و او جواب داد که آنها نابود شده‌اند و این را قبلا هم گفته‌است. صدام به خدا قسم می‌خورد که دیگر از این سلاح‌ها خبری نیست که اگر بود در جنگ علیه آمریکا از آنها استفاده می‌شد.
جلسات بازجویی در ماه فوریه ادامه یافت و با ادامه آن صدام بیشتر تاکید می‌کرد که از اخبار بیرون مطلع شود اما پیرو با این درخواست مخالفت می‌کرد و فقط به گفتن این جمله خبری بسنده می‌کرد که بازسازی عراق در جریان است. او به زندانی‌اش می‌گفت: در طول زمان بعضی چیزها تغییر کرده و بعضی دیگر هم نه.
در جلسات بعدی آنها درباره به قدرت رسیدن صدام در اواخر دهه 1960 صحبت کردند و پیرو شنونده صحبت‌های صدام درباره نفوذ صهیونیست‌ها بر سیاست‌های غرب بود. صدام درباره لحظات مهم در جریان به قدرت رسیدنش و طی مسیر و تبدیل شدن از یک انقلابی به یک دیکتاتور سخن می‌گفت.
او این ماجراها را مانند یک فیلم تعریف می‌کرد و بعد در لابه‌لای حرف‌هایش می‌گفت: امیدوارم در نوشتن تاریخ، منصفانه عمل کنید. پیرو هم در جواب می‌گفت: متأسفانه یا خوشبختانه من نقش زیادی در تاریخ زندگی تو دارم.
در دهمین جلسه بازجویی صدام در 27 فوریه، پیرو صدام را درباره حمله سال 1990 به کویت و جنایات نظامیان عراقی در این کشور تحت فشار گذاشت. صدام با گوش دادن به این حرف‌ها گفت که این نخستین بار است که این مطالب را می‌شنوم.
پیرو در خلال این بازجویی، صدام را رئیس‌جمهوری سابق عراق خطاب کرد که این باعث خشم صدام شد و گفت: من رئیس‌جمهوری سابق نیستم؛ من هنوز رئیس‌جمهوری عراق هستم.
صدام عاشق صحبت کردن بود و در طول بازجویی‌ها این یکی از بارزترین نشانه‌های او بود. هر هفته که می‌گذشت او ساعات بیشتری را با بازجو می‌گذراند و بیشتر حرف می‌زد. بازجو دریافته بود که شیوه شکستن او نشان دادن اسناد و مدارک جنایاتش است.
او با دیدن این اسناد و فیلم‌ها و عکس‌ها درمی‌یافت که تاریخ چگونه درباره‌اش قضاوت می‌کند. بعد از پایان بعضی از این جلسات بازجویی صدام به نشانه اعتراض، اعتصاب غذا می‌کرد اما چنان به بازجو وابسته شده‌بود که همه خواسته‌هایش را به او می‌گفت و حتی یک بار به درخواست پیرو اعتصاب غذایش را پایان داد.
بعد از این نزدیکی، بازجو وارد مسائل و اتهامات پیچیده‌تری چون بمباران شیمیایی کردها و سرکوب شیعیان شد. در جلسه نخست، صدام حتی از صحبت کردن درباره این موارد خودداری می‌کرد اما وقتی وارد بحث در این باره می‌شد. او ابتدا این موارد را تکذیب می‌کرد اما بعد از رو‌به‌رو شدن با عکس‌ها و اسناد می‌پذیرفت.
پیرو در یک مورد گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر را جلوی صدام گذاشت که در آن آمده بود تانک‌های ارتش عراق در جریان سرکوب شیعیان در سال 1991 به بصره هجوم برده‌اند و کودکان را به‌عنوان سپر انسانی به جلوی تانک بسته‌اند.
صدام در پاسخ گفته که این دروغ است و کاملا هم معلوم است.
سپس پیرو یک فیلم مستند در این زمینه پخش می‌کند. صدام بعد از دیدن چند دقیقه از این فیلم از دیدن ادامه آن امتناع می‌کند و می‌خواهد که جلسه تمام شود.
او این درخواست را مطرح می‌کند و بعد می‌گوید: ارتش شما کشور من را اشغال کرده و شما آزاد هستید و من زندانی. من از هیچ‌چیز و هیچ کس نمی‌ترسم 

5 سال حبس تعزیری برای محسن نامجو!!

5 سال حبس تعزیری برای محسن نامجو!!

یکی از پیشکسوتان قرآنی با اشاره به شکایت خود از خواننده‌ای که مبادرت به خواندن تمسخرآمیز آیات قرآن کریم به صورت موزیکال کرده بود گفت: دفاع از حریم قرآن کریم یک تکلیف است.
«عباس سلیمی» در پاسخ به این سؤال که علل اصلی و روند شکایت شما از «محسن نامجو» چگونه بوده است، عنوان کرد: بعد از طی مراحل حقوقی، دادگاه رسیدگی به جرم محسن نامجو خواننده‌ای که مبادرت به خواندن تمسخرآمیز آیات قرآن کریم به صورت موزیکال کرده بود، در 17 خرداد ماه سال جاری در شعبه هزار و 83 دادگاه عمومی شهر تهران تشکیل شد.
وی در ادامه افزود: اگرچه بر اساس اطلاعیه‌های مندرج در جراید کثیرالانتشار و به نحو مقتضی مراتب ضرورت حضور محسن نامجو در دادگاه اعلام شده بود، ولی وی در دادگاه حضور نیافت و لایحه و دفاعیه‌ای نیز به دادگاه ارائه نکرد.
این کارشناس قرآن کریم اظهار کرد: بر اساس مقررات مندرج در قانون آئین دادرسی کیفری، دادگاه بعد از استماع اظهارات اینجانب و ارائه مستندات مجرمانه متعلق به محسن نامجو و دریافت توضیحات کتبی مفصل پس از چند روز مبادرت به صدور رای کرد و در 19 خرداد ماه سال جاری و قبل از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، نامبرده را به اتهام توهین به مقدسات، اجرای تمسخرآمیز آیات قرآن کریم و بی‌حرمتی نسبت به کتاب مقدس مسلمانان جهان به پنج سال حبس تعزیری محکوم کرد که رونوشت رای صادره نیز در 13 تیر ماه به بنده ابلاغ شد.
معاون روابط عمومی و امور بین‌الملل آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)، پاسخ این سوال را که شما به عنوان یک شخص حقیقی از «محسن نامجو» شکایت کرده‌اید یا یک شخص حقوقی، چنین بیان کرد: بنده به عنوان یک شخص حقیقی و به عنوان یک شهروند و از شاگردان قرآن کریم بر علیه این فرد اعلام جرم کرده‌ام.
سلیمی با اشاره به مدارک و مستندات ارائه شده به دادگاه تصریح کرد: لوح فشرده حاوی سه ترانه «محسن نامجو» متضمن آیات قرآنی که با آلات موسیقی و به نحوی بسیار اهانت‌آمیز و تمسخرآلود اجرا کرده بود و هیچ توجیه منطقی نیز نداشت را به عنوان مدارک و مستندات به دادستان عمومی و انقلاب تهران ارائه کردم.
این فعال قرآنی تاکید کرد: این شکایت و اعلام جرم در حقیقت پیامی بسیار شفاف است برای متولیان امور فرهنگی که در راستای انجام وظایف خود باید بدانند که سرلوحه اولویت‌های وظایف آنان دفاع از حریم دین خداست.
سلیمی در پایان با اشاره به این امر که در بسیاری از موارد نباید این مسائل به صورت رسانه‌ای بیان شود، یادآور شد: این اعلام جرم از روز آغاز در مطبوعات کشور و خبرگزاری‌‌ها انعکاس پیدا کرد و به صورت خاصی رسانه‌ای شد، اما ما مکلف به دفاع از حریم قرآن هستیم، خواه این مسائل به صورت رسانه‌ای بروز پیدا کند و یا نکند، خواه برداشت‌های نادرست سیاسی بشود و یا نشود، خواه رسیدگی عادلانه صورت گیرد و یا نگیرد، در هر صورت ما مامور به‌ ادای تکلیف هستیم و نه حصول نتیجه

 

منبع:   سایت بزرگ تفریحی فان شاد.کام

قدبلندها پولدارتر می‌شوند یا کوتاه‌ها؟!

قدبلندها پولدارتر می‌شوند یا کوتاه‌ها؟!

محققان استرالیایی به تازگی کشف کرده‌اند که زنان و مردان قد بلند در زندگی‌شان پول بیشتری بدست می‌آورند.

دامنه این تحقیق که شامل بیش از 10هزار شاغل بوده نشان داده که بیشتر افرادی که از لحاظ اقتصادی موفقتر هستند، بیش از 178سانتی‌متر قد دارند.

این تحقیق یادآور شده که کارمندان قد بلند در یک سال نسبت به کارمندانی که کمتر از 178 سانتیمتر قد دارند بیش از هزار دلار درآمد بیشتری داشته‌اند.

محققان استرالیایی متذکر شده‌اند که زنان و مردان قد بلند از شم اقتصادی بهتری برخوردار هستند و در بیشتر سرمایه‌گذاریهایشان موفق‌تر هستند. 

قبرستان یا استراحتگاه؟ ( عکس)

این تصویر قبرستان را به یاد مخاطب می‌آورد. قبرستان نیست. پناهگاه سربازان امریکایی است برای استراحت و آمادگی. سربازان برای استتار و حفظ امنیت گودال‌هایی در جنوب افغانستان (هلمند) کنده‌اند و برای استراحت داخل آنها می‌خوابند.

 
 
جبهه هلمند صحنه درگیری نظامیان خارجی در افغانستان و طالبان است. نظامیان انگلیسی در این جبهه تلفات سنگینی داده‌اند.