کامبیز دیرباز : نمی دانم چطور بازیگر شدم
بیوگرافی
متولد ساعت چهار و نیم بعدازظهر 12/6/1354 در شمیرانات و بزرگ شده قیطریه هستم.
بازیگر شدم
خودم هم نمیدانم چه شد بازیگر شدم. از اواخر دوران راهنمایی یا اوایل دبیرستان احساس کردم که بازیگری را دوست دارم. از تئاترهای مدرسه شروع کردم. آن روزها هنرستان صدا و سیما نبود و من مجبور شدم به رشته دیگری بروم.
جذابیت دیده شدن
جذابیت دیده شدن برایم مهم بود. زمانی خیلی به فوتبال علاقه داشتم. الان هم دارم ولی آن موقع در سطح نوجوانان در یک باشگاه حرفهای تمرین میکردم ولی بعدا فهمیدم علاقه به فوتبال هم برای من جزئی از میل به دیده شدن است. 22 نفر مقابل چشم میلیونها نفر یک نمایش ورزشی را انجام میدهند.
تعریف بازیگری
قبل از ورود به دانشکده، تعریفم از بازیگری خیلی ابتدایی بود چون خودم تجربهاش نکرده بودم و هیچوقت پیش نیامده بود که سر صحنه یا کاری بروم. دیدم نسبت به بازیگری مثل بقیه مردم عمومی بود ولی الان تغییر کرده است.
تب سرد
مردم در «تب سرد» مرا شناختند. تب سرد کاری بود که میتوانم بگویم بیننده میلیونی داشت. کاری که داستان و ریتمش طوری بود که مردم دوست داشتند و تا مدتها مرا به اسم کاراکتر آن صدا میزدند و اسم واقعی خودم را نمیدانستند البته من شانس آوردم که پخش تب سرد با اکران دوئل مقارن شد و این شانس بزرگی برای من بود چون دو کار متفاوت در این دو پروژه داشتم و تازه مردم آنجا فهمیدند که من چهکسی هستم.
نقش منفی
تنها نقش منفی که بازی کردم همان سریال «تب سرد» بود. البته گاهی مردم به اشتباه نقش «اخراجیها» را هم جزو نقشهای منفی حساب میکنند در حالی که اصلا منفی نبود. شاید شرایط خاص و عجیب و غریبی پیش بیاید که بخواهم نقش منفی بازی کنم.
تنوع بازیگری
من با ورود بازیگران از طیفهای مختلف موافقم چون به همان اندازه که در کاراکترهای فیلمنامهها تنوع هست، به همان اندازه هم بازیگران میتوانند متفاوت باشند. اگر تو آدم خوبی باشی، مردم تو را زیبا میبینند. بازیگری هم جز این نیست.
موسیقی
از آن آدمهایی هستم که موسیقی به شدت رویم تأثیر میگذارد. سر «دوئل» 9 ماه موسیقی بندری و آبادانی گوش میکردم. سر سریال «در چشم باد» هم با آقای جوزانی که قرارداد بستم تا مدتها موسیقی دهه 30 را گوش میکردم.
عکاسی
متاسفانه غیر از بازیگری با هنر دیگری آشنا نیستم. البته برای دل خودم عکاسی میکنم نه به صورت حرفهای.
خاطرات خوب
خوشبختانه با تمام کسانی که کار کردم هم ارتباط خوبی دارم هم خاطرههای خوبی. در این بین آقای پرستویی خیلی من کمک کرد. نمیدانم چرا از همه بازیگران خارجی خوشم میآید. خیلی هم درباره به این قضیه فکر کردهام اما هیچوقت نتوانستم در بازیگران خارجی، بازی بد ببینم.
تعریف ستاره
من اصلا تعریف ستاره را قبول ندارم. دوست دارم اگر سالی دو فیلم بازی میکنم یا دو سال یک فیلم، مردم از دیدن آن فیلم لذت ببرند نه اینکه برای دیدن من آمده باشند.
محدود شدن
راهی که من تا اینجا آن را طی کردهام برایم خوب بوده و اتفاقات مثبتی به همراه داشته است. تنها نکته منفی آن محدود شدن زندگی خصوصیام در جامعه است. در واقع کوچکتر شدن محدوده اختیارات شهروندی که هر کس میتواند داشته باشد؛ مثلا دلت بخواهد بروی بازار و یک دل سیر پنج ساعت بگردی یا بروی داخل رستوران و با دست غذا بخوری.
کودکی
بچه که بودم الکترونیک را دوست داشتم و تابستانها در مغازه پدر یکی از دوستانم کارهایی را که مربوط به تلویزیون، ویدئو و ضبط صوت میشد انجام میدادم، هیچوقت فکر نمیکردم بخواهم بعدها بازیگر شوم. این داستان بعد از گرفتن دیپلم برای من شروع شد.
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
بیوگرافی هنگامه قاضیانی
هنگامه قاضیانی در نگاه اول شاید بازیگر تازه کاری به نظر برسد، اما در حقیقت «به همین سادگی» نهمین تجربه بازیگری اش در سینما به شمار می آید.
قاضیانی که متولد ۱۳۴۹ است، با فیلم «سایه روشن» (حسن هدایت - ۱۳۸۰) به سینما وارد شد. او سپس در آثاری مثل تاریکخانه، بازنده و به آهستگی بازی کرد.
قاضیانی سال گذشته دو فیلم «روایت های ناتمام» و «اقلیما» را به عنوان بازیگر در جشنواره داشت. او امسال در سه فیلم «نیلوفر»، «زن دوم» و «به همین سادگی» بازی کرده که از این میان تنها فیلم رضا میرکریمی به جشنواره آمده است. قاضیانی تحصیلکرده مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه سانفرانسیسکو در رشته فلسفه است و پیش از این در تئاتر فعالیت های زیادی داشته، از جمله «خرس»، «مثل خون برای استیک»، «دفتر یادداشت»، «قضیه تراخیس»، «خرس و خواستگاری» و.او در «به همین سادگی» نقش یک زن خانه دار شهرستانی را که در مناسبات شهری تهران فضای امروز دچار تردید در زندگی با همسرش شده، بازی می کند.
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
بیوگرافی کامل مهدی مقدم از زبان خودش
بیوگرافی کامل مهدی مقدم از زبان خودش
بیوگرافی
مهدی مقدم هستم، در سوم آبان ماه سال 1360 به دنیا آمدم، سه برادر و یک خواهر دارم، در حال حاضر هم ساکن اقدسیه تهران هستم.
دوران کودکی
در زمان بچگی، حسابی شیطون و بازیگوش بودم از اون بچههایی که هر جا میرفتم همه را کلافه میکردم، دائم زنگ خونههای مردم را میزدم و فرار میکردم.
خوانندگی
در دوران نوجوانی به بازیگری بیشتر از خوانندگی علاقهمند بودم... اما زمانی که بزرگتر شدم، تصمیم گرفتم خوانندگی را دنبال کنم.
ذهنیت غلط
متاسفانه این روزها ذهنیت غلطی در مورد خوانندگی در بعضی از جوانها وجود دارد، آنها فکر میکنند با روی آوردن به خوانندگی، خیلی سریع میتوانند معروف و مشهور شوند، البته با وجود این شبکههای ماهوارهای شاید حق هم داشته باشند، چون تا دیروز با خرید یک ماشین و اسپرت کردن آن میتوانستند حداقل در محلهشان مشهور شوند، این روزها میتوانند با همین هزینه برای خودشان کلیپ بسازند و پزش را به دوستانشان بدهند، گرچه درصد کمی از آنها ماندگار میشوند، بقیه هم البته برای مدت کوتاهی تصویرشان از شبکههای ماهوارهای پخش میشود و همین برایشان کافی است.
طلسم سونامی
آلبوم سونامی، سرنوشت عجیبی داشت، وقتی متوجه شدم که کار لو رفته، نزدیک بود سکته کنم باور نمیکردم زحمات چندین سالهام این چنین به باد رفته باشد، مجبور شدم همه چیز را از نو شروع کنم و برای گرفتن مجوز تغییرات زیادی روی آلبوم انجام بدهم هر چند که صدور مجوز خیلی طول کشید اما خوشبختانه طلسم شکست و سونامی راهی بازار شد.
استقبال
استقبال از سونامی بسیار عالی بود... حتی خودم هم فکر نمیکردم با توجه به لو رفتن آلبوم، این کار تا این اندازه مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
آلبوم جدید
این روزها مشغول تنظیم آلبوم جدیدم هستم، البته برای این کار هنوز اسم خاصی را انتخاب نکردهام ولی مثل همیشه با پیام شمس و ژوبین همکاری میکنم فضای آلبوم جدیدم هم مانند آلبومهای قبلیام عاشقانه و تین ایجری است.
کلیپ
مخاطبانم از من انتظار دارند که برای کارهایم کلیپ بسازم. به نظر من ساخت کلیپ در فروش هر چه بیشتر یک آلبوم تاثیر بهسزایی دارد.
سینما
تا به حال در دو فیلم سینمایی بازی کردم که در یکی از آنها نقش اول مرد را ایفا کردم، دوست دارم در بازیگری موفق شوم.
خانواده
خانوادهام درباره کارهایم نظرات متفاوتی دارند، مثلا یکی میگوید چرا موهایت را در فلان کلیپ این طوری درست کردی، آن یکی میگوید چرا آنقدر بد خواندی، به همینخاطر در کارهایم از آنها نظر نمیخواهم. در خانهمان هم بیشتر از همه مادرم طرفدار کارهایم است.
اجرای دو صدایی
اگر پیشنهاد خوبی به من شود، باز هم حاضرم دوصدایی بخوانم.
تغییر
مهدی مقدم آلبوم «خونسرد» نسبت به مهدی مقدم آلبوم «سونامی» تغییرات زیادی کرده است. ضمن اینکه نسبت به آن زمان پیشرفت بیشتری کردهام...
کنسرت
قصد دارم کنسرتی را برگزار کنم و فعلا در تدارک گرفتن مجوز برای آن کنسرت هستم.
خوانندگی
اگر جریانات به همین منوال پیش برود احتمالا خوانندگی را کنار میگذارم، چرا که خرج و مخارج ما از طریق همین حرفه است منتهی شرایط الان به گونهای است که انتشار این آلبوم فقط برای من هزینه در برخواهد داشت.
اختلافنظر
اوایل کار چون تازه کار بودم بهخاطر اختلاف سلیقه بر سر بعضی مسائل با دوستان همکارم به مشکل بر میخوردم و نمیتوانستم با آنها همکاری کنم که همین مسئله باعث شده در محافل موسیقی من را به عنوان یک آدم مخالف بشناسند در حالی که اصلا این گونه نیست، من تنها به خروجی اثر فکر میکنم.
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
بیوگرافی جالب و کامل از حمید لولایی
متولد 1334 در محله عشرتآباد تهران.
• اصالتا شمالی است اما بزرگ شده محله عشرتآباد است متاهل و دو دختر به نامهای مریم و سارا دارد.
• از کودکی عاشق بازیگری بود و با استفاده از جعبههای پودر لباسشویی و چسباندن عکس و گویندگی بچههای محل را دور خود جمع میکرد.
• با پولهای عیدی خود به سینما میرفت. بهترین تفریح زمان کودکیاش سینما رفتن بود.
• عشق به بازیگری در 15 سالگی او را به کلاسهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشاند.
• دوره کلاسهای هنرهای زیبا را به صورت شبانه گذراند.
• کار تئاتر را به طور جدی در سال 1358 با بازی در نمایشی به کارگردانی مرحوم رضا ژیان و سیاوش طهمورث شروع کرد.
• «پیکرتراش» فیلم سینمایی بود که از آن به عنوان کار دوم خود یاد میکند اما این فیلم به اکران عمومی در نیامد و هیچ وقت دیده نشد.
• در آغاز جنگ در فیلم سربداران هم نقش کوتاهی را ایفا کرد که این آخرین فیلم او قبل از شروع جنگ تحمیلی بود.
• با شروع جنگ تحمیلی به مدت شش سال از عرصه هنر دور ماند.
• در زمان خدمت سربازی همچنان به کار تئاتر مشغول بود «سبزه دوست بچهها» تئاتری بود که او در این دوران به همراه مرحوم رضا ژیان برای بچهها اجرا میکرد.
• در سال 69 در کلاس مدیریت سینما شرکت کرد و پذیرفته شد و مدیریت سینما عصر جدید را به عهده گرفت.
• مدیریت سینما آزادی او را دوباره به دوستان قدیمیاش رساند که این دیدار مجدد موجب روی آوردن دوباره لولایی به بازیگری شد.
• «فراموشخانه» مجموعهای بود که با آن کار و بارش رونق یافت به همین خاطر از مدیریت سینما استعفا داد و به بازیگری روی آورد.
• بهترین فیلمی که در هنگام مدیریتش در سینما اکران شد «مادر» بود که همیشه از آن به خوبی یاد میکند.
• سال 1372 از مدیریت سینما آزادی استعفا داد و دقیقا یک سال و نیم بعد، سینما آزادی دچار آتشسوزی شد.
• عشق و علاقه او به بازیگری حتی در زمان مدیریت سینما لحظهای او را رها نمیکرد به طوری که هرگاه فرصتی به دست میآورد زود جیم میزد و خود را به سر صحنه میرساند.
• با ساعت خوش قدم به عرصه طنز گذاشت. داریوش کاردان اولین کسی بود که قابلیتهای او را در این وادی کشف کرد.
• در ساعت خوش بیشتر از همه عوامل با مهران مدیری و رضا عطاران رابطه بهتری داشت.
• مدیریت سینما مانع ازحضور مدام او در سریال ساعت خوش میشد. به همین دلیل بازیگری را به مدیریت سینما ترجیح داد.
• با خشایار مستوفی حسابی گل و خود را به جامعه طنز معرفی کرد.
• در بازیگری تنها مشوق خود را مادرش معرفی میکند و همیشه به خاطر صداقت و روراستیاش زبانزد خاص و عام است.
• نقاشی تنها هنری است که به بازیگری نزدیک میداند او عاشق کارهای آنتوان چخوف است.
• صبر و تحمل زیادی دارد و بسیار کمحرف است اما خودش را هیچ وقت دست کم نمیگیرد.
• خودش معتقد است حمید لولایی آدم بیآزاری است. اخلاق او در منزل بسیار عالی است.
• بسیار دل رحم و مهربان است و بسیار علاقه دارد به دیگران ابراز محبت کند.
• عاشق سوارکاری است و فوتبال را خیلی دوست دارد.
• عاشق بازی چارلی چاپلین است. در بچگی برای دیگران ادای چارلی چاپلین را در میآورد.
• به بازی پرویز پرستویی علاقه فراوانی دارد و از عطاران به عنوان آدم خوش فکر و بسیار فروتن یاد میکند.
• از تلخترین خاطرههای زندگیاش فوت مادر خانمش بود که روی او تاثیر زیادی داشت.
• تعصب خاصی روی دو تیم پرسپولیس و استقلال ندارد اما به بازی مهدی مهدویکیا در تیم ملی علاقهمند است.
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
بیوگرافی ابی
ابراهیم حامدی : یکی از ماندگارترین خوانندگان ایرانی می باشد که از صدایی فوق العاده خوب و استثنایی برخوردار می باشد. ابراهیم حامدی ملقب به ابی در سال 1328 در تهران به دنیا آمده ولی مادرش و خانوادهء مادری او اهل کرج هستند. در سال 1353 ازدواج کرده ( اولین ازدواج رسمی ) وسه فرزند دختر حاصل اولین ازدواج او می باشد ؛ اولین فرزند خاتون متولد 1354 و دندانپزشک ودومین فرزند سایه متولد 1355 و سومین فرزند او عسل متولد 1357 که همگی تحصیلات دانشگاهی دارند. در مورد دومین ازدواج , ابی در مصاحبهء 25/8/1375 با برنامه روزهفتم رادیوBBC تکذیب کرد که دوباره ازدواج کرده اما بعدها معلوم شد که قبل از اینکه این موضوع را تکذیب کند این امر خیر اتفاق افتاده ( تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها ) و از ازدواج دوم با خانم « مهشید » صاحب یک پسر به نام « فرشید » شده است. ابی خیلی دوست داشته خلبان شود اما در سال 1348 ودر سن بیست سالگی از وادی هنر سردرآورده است. شروع کار هنری او با گروه بلک کتز Black Cats بوده که ترانه های انگلیسی می خواندند بعداز جدایی از بلک کتز اولین ترانه ای که اجرا کرد « عطش » بود اما با ترانهء « شب » با آهنگ محمد شمس و شعر اردلان سرفراز در شویی به نام میخک نقره ای مرحوم فریدون فرخزاد معروف شد. با شهرام شب پره نیز ترانه های دو صدایی اجرا کرده مثل « چلیپم » . اکثر کارهایی که قبل از انقلاب اجرا کرده از بابک بیات و ایرج جنتی عطایی است . ابی در طول سالها فعالیت هنری خود چندین آلبوم موفق ازجمله کوه یخ , معلم بد , خلیج فارس , اتل متل , عطر تو , ستاره های سربی , طلوع و... و یک آلبوم بازخوانی از ترانه های ماندگار شاه ماهی موسیقی ایران « گوگوش » را به بازار عرضه کرده است و از ماندگارترین ترانه های او می توان از هزارویک شب , همدم , سبدسبد , ستاره دنباله دار , محتاج , مست چشات , آخرقصه , گریه نکن , غربت , کی اشکات و پاک می کنه , قبله و...و...و... نام برد
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
حتما از بقیه عکسها هم دیدن کنید چون خیلی جالبن .
نام اصلی: فتحعلی
نام خانوادگی اصلی: اویسی
سمت (در بخش های): بازیگران،فیلمنامه،کارگردانی،
......................................
تاریخ تولد: 1324
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
......................................
مدرک تحصیلی: لیسانس بازیگری و کارگردانی
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
حتما از بقیه مطلب هم دیدن کنید چون خیلی جالبه .