.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

مهمانی رضا گلزار در غروب سـرد زمستان

دون اغراق چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، محمدرضا گلزار ستاره بی‌چون و چرای سینمای ایران به ویژه محبوب نسل جوان است. در سال‌های اخیر، بودند بازیگرانی که خواستند، همپای او در گیشه رقابت کنند، اما مردم از فیلم‌های او به هر دلیلی که برای خودشان محترم است، استقبال کردند و این گونه شد که «رضا گلزار» اکثر فیلم‌هایش مورد توجه قرار گرفت و کارگردانان زیادی را به سوی خود کشاند، چرا که در این شرایط اقتصاد بیمار سینمای ایران، نقطه قوتی برای آنان بود. رضا گلزار کمتر با مطبوعات به گفتگو می‌نشیند،
 چرا که طی این سال‌ها ضربات زیادی از جانب آنان متحمل شده گرچه خودش می‌گوید: «این ضربه نبوده، بلکه حاشیه‌سازی‌های بی‌دلیل بوده است.» خاطرات خود را با او مرور می‌کنیم، یادمان می‌آید که اولین گفتگوی ما با او در رستوران سوپراستار اتفاق افتاد، فروردین سال 1384 انگار همین دیروز بود. در برخورد اول با او، باورمان این بود که با یک پسر مغرور مواجه خواهیم شد که روی آسمان‌ها سیر می‌کند، اما در همان برخورد اول متوجه شدیم که اشتباه می‌کنیم. برخورد او چنان گرم بود که ما را در همان ثانیه‌های اول دچار بهت و حیرت کرد. او حتی با افرادی که در آن رستوران به او مراجعه می‌کردند و از او امضا می‌خواستند بسیار با محبت و گرم و صمیمی رفتار می‌کرد. صندلی را عقب می‌کشید و به احترام‌شان بلند می‌شد... گفتگوی ما با رضا گلزار که توسط همکارمان ایمان برومند صورت گرفته بود، بسیار مورد استقبال قرار گرفت...

تصاویری از کودکی رضا در حین شنا، محصلی و حتی اسکی کردن برای خوانندگان‌مان تازگی داشت... در آن گفتگو، رضا داستان زندگی‌اش را از سیر تا پیاز برای خانواده‌سبز گفت. یادم می‌آید وقتی از او پرسیدیم، که تصور نمی‌کردیم با خانواده‌سبز به این راحتی گفتگو انجام دهی در پاسخ به ما گفت: «تحقیق کردم و دیدم مجله شما اهل حاشیه‌نویسی برای تیراژ بیشتر نیست.» به او توضیح دادیم که ما از سال 78 تا 84، به خاطر مثبت‌نویسی و دوری از حاشیه به خانه‌های ایرانی‌ها رفتیم و تازه چند صباحی است که روی جلد مجله تصاویر کودکان را چاپ نمی‌کنیم... (تصاویر روی جلد مجله تا اول دی‌ماه سال 1383 به عکس‌های کودکان اختصاص داشت) و خوشحالیم که خداوند به ما کمک کرد تا برخلاف بعضی‌ها بدون حاشیه‌نویسی و دروغ‌پردازی، خوانندگان خودمان را پیدا کنیم. از همان روزها، رضا گلزار شد رفیق ما.. و به قول ایمان، هرگاه از او درخواست داشتیم، به ما نه نگفت. چند ماه پس از آن گفتگو تصمیم گرفتیم بار دیگر با رضا گلزار گفتگویی انجام دهیم، اما این بار بهانه‌ای دیگر باید پیدا می‌کردیم، این بهانه کسی نبود جز «علی دایی»... حال بماند چه سختی‌هایی برای این هماهنگی به وجود آمد، تا این دو را به سالن ورزشی اکسیژن بکشانیم و شاهد بازی بیلیارد آنها باشیم و دوربین خانواده‌سبز هم، شروع کند به شکار تصاویر. صحبت‌های علی دایی و رضا گلزار که اولین آشنایی‌شان در آنجا شکل می‌گرفت بسیار جذاب و سوژه خوبی برای جلد آن شماره شد... این رفاقت ادامه پیدا کرد تا اینکه تیم ملی فوتبال، خود را برای حضور در جام‌جهانی 2006 آلمان آماده می‌کرد. نزدیک عید بود و به دنبال یک سوژه جالب! و چه سوژه‌ای بهتر از محمدرضا گلزار که همیشه مثل سینما، روی جلد مجله هم جواب می‌دهد. البته به این شرط که با او گفتگوی اختصاصی داشته باشی، نه اینکه یک عکس از او کار کنی و چند خط از او بنویسی! که دیگر مردم و خوانندگان نشریات مختلف به این کلک‌های قدیمی آشنا شده‌اند، حتی به حاشیه‌نویسی‌ها و دروغ‌پردازی‌‌ها در مورد ستارگان سینما... درست یادمان نیست، طبقه دوازدهم یا سیزدهم، هتل آزادی بود، یک اتاق را برای چند ساعت اجاره کردیم، سفره هفت‌سین پهن کردیم و از رضا گلزار، علی دایی، جواد کاظمیان، مجتبی جباری و فرزاد حسنی دعوت کردیم که عکس‌های یادگاری بگیرند و این بار هم خوشحال بودیم که رضا گلزار به دعوت‌مان نه نگفت و به اردوی تیم ملی آمد...

   

اواخر سال 86 بود که به خانه رضا گلزار رفتیم، همان منزلی که فیلم سینمایی «توفیق اجباری» در آن تصویربرداری شد... رضا به همراه خواهرزاده‌هایش «برسام» و «آویسا» مقابل دوربین خانواده‌سبز قرار گرفت و یک بار دیگر با او به گفتگو نشستیم که به نظر خودمان، آن گفتگو بسیار تاثیرگذار بود و گلزار به مطالبی اشاره داشت که تا پیش از آن جایی نگفته بود. رضا در گفتگو از دشمنان دوست‌نما، از افرادی که برایش حاشیه‌های زیادی درست می‌کنند، از مطبوعاتی که بی‌محابا به او حمله می‌کنند، گفت: چرا؟ به این خاطر که با آنها گفتگو نکردم یا گفتم گفتگویم را چاپ نکنید، از اینکه بعضی از همکاران علیه او جبهه گرفته‌اند و طاقت دیدن موفقیت‌هایش را ندارند و... برایش توضیح دادیم که به هر حال هر چند ایرانیان دارای خصلت‌های خوبی در جهان هستند، خلق و خوهای خاص خودشان را هم دارند. اینکه چرا تو بازیگر موفقی هستی و آنان نیستند؟ و همانها هستند که به همکاران مطبوعاتی‌شان خط می‌دهند تا علیه یک بازیگر جبهه بگیرند و بر او بتازند. رضا همان روز به ما گفت: «اما خوشحالم که این تاختن‌های آنان را مردم نمی‌بینند یا اگر می‌بینند باور نمی‌کنند و من همه اینها را مدیون خدای خودم هستم.»

   

یادمان رفت بنویسیم که در خرداد سال 86، چند ماه پیش از این گفتگو، تیم ملی فوتبال ایران با مربیگری امیر قلعه‌نوعی خودش را برای بازی‌های جام ملت‌های آسیا در مالزی آماده می‌کرد. یک بار دیگر از رضا گلزار دعوت کردیم تا با ما به اردوی تیم ملی بیاید. هماهنگی‌های لازم توسط همکارمان برومند با امیرخان انجام گرفت و یک شب بهاری، رضا گلزار را به هتل المپیک بردیم. او در جمع بازیکنان تیم ملی فوتبال نشست، با هم شام خوردیم، یادش بخیر چه شب خوبی بود! لباس تیم ایران را پوشید و عکس‌های یادگاری زیبایی با بازیکنان تیم ملی فوتبال از جمله علی کریمی، مهدی مهدوی‌کیا، رحمان رضایی، وحید هاشمیان و... گرفت که گزارش کامل آن شب را در شماره نوروز سال گذشته چاپ کردیم و خوشحالیم که طی این سال‌ها، به اعتماد گلزار پاسخ دادیم و شدیم پل ارتباطی بین او و خوانندگان نشریه که اخبار گلزار را در سینما پیگیری می‌کردند. این مطالب را نوشتیم تا یادآوری کنیم برخلاف آنچه که خیلی‌ها می‌گویند، رضا گلزار آدم مغروری نیست و از مطبوعات فاصله نمی‌گیرد، اگر اعتماد او جلب شود، او هم یک ایرانی است مثل بقیه ایرانی‌ها، مهربان، دلسوز و دوست‌داشتنی. به شرطی که برخلاف بعضی‌ها، از اعتمادش سوءاستفاده نشود...

سه‌شنبه دهم دی‌ماه سال 1387

چندی پیش از او دعوت کردیم که به دفتر نشریه بیاید و هر وقت بنا به دلایلی پیش‌بینی نشده، این امر انجام نشد تا اینکه سه‌شنبه دهم دی‌ماه این اتفاق افتاد، او غروب یک روز سرد زمستانی به دفتر نشریه آمد. رضا به دفتر آمد و یک راست به اتاق میزبانش، هرمز شجاعی‌مهر رفت، شاید برای‌تان جالب باشد بدانید که این دو محل زندگی‌شان در یک محله و در یک کوچه است و تنها چند خانه با یکدیگر فاصله دارند. نشستیم و از هر دری با هم صحبت کردیم. در این نشست صمیمی، به جز رضا گلزار و هرمز شجاعی‌مهر، سردبیر خانواده‌سبز مهدی اسماعیل‌تبار، پیام ایرایی که در دفتر کار رضا گلزار، کار عکاسی انجام می‌دهد، به همراه ایمان برومند و پژمان کردمحله هم حضور داشتند. هرمز شجاعی‌مهر چند خاطره کاری خود را تعریف ‌کرد و رضا گلزار هم، همین طور. (یک گفتگوی جالب با رضا گلزار انجام گرفت که در ویژه‌نامه نوروز 88 در مجله خانواده‌سبز می‌توانید آن را بخوانید)، اما رضا باز هم دل پردردی داشت، از اینکه به او حمله می‌شود. گرچه خودش می‌گفت دیگر توجهی نمی‌کند و برای ‌اینگونه نوشته‌ها اهمیتی قائل نیست.

او سپس از طبقات مختلف نشریه، دیدن کرد. تحریریه، بخش فنی و ویراستاری و بخش آگهی با همکاران ما به گفتگو نشست و چند عکس یادگاری هم با آنان گرفت، البته او دقایق بیشتری در اتاق اینترنت ماند و با «امیر کمالی» مسئول اینترنت خانواده‌سبز همکلام شد... اما زیباترین بخش این دیدار، صحبت‌های رد و بدل شده او با هرمز شجاعی‌مهر بود که در فرصتی دیگر از آن خواهیم نوشت. آقای شجاعی‌مهر خاطره‌ای از سال‌ها قبل به رضا گلزار یادآوری کرد «اولین کنسرت گروه آریان که در تهران و سالن میلاد برگزار شد، من مجری بودم، یادت که است، همان زمان تو گیتار می‌زدی، گفتم چهره‌ات خاص بازیگری است» و رضا هم تصدیق کرد. گلزار می‌گفت: خوشحالم که طی این چند سال نشریه خانواده‌سبز با تیراژ بالا توانسته جای خود را در بین خانواده‌های ایرانی باز کند. از مدت‌ها قبل قصد داشتم به دیدار دوستانم در این مجله بیایم که هر بار این امر میسر نشد، تا اینکه فرصتی دست داد تا در این غروب زمستانی مهمان شما باشم.

رضا در ساعاتی که مهمان ما بود از «کلوپ آقایان» خودش هم برای‌مان گفت، او از سال گذشته کلوپی در خیابان یخچال تهران دایر کرده است و با همکاری چند تن از دوستانش، خدمات آرایشی، بهداشتی به آقایان ارائه می‌دهد. همچنین آتلیه عکاسی او هم در آنجا توسط «پیام ایرایی» اداره می‌شود. رضا که رفت، تمام بچه‌های دفتر، متفق‌القول می‌گفتند که فکر نمی‌کردیم، او اینقدر «بی‌ریا» باشد. بله، رضا، انسانی بی‌ریا و مهربان است ، قدر او را بدانیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد