.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

مایکل جکسون، نگاری که به مکتب نرفت

جزئیات تازه ای از مرگ مایکل جکسون (Michael Jackson)

جامیست که عقل آفرین میزندش               صد بوسه مهربر جبین میزندش
این کوزه گردهرچنین جام لطیف             می‌سازد و باز برزمین میزندش
حدود هفت سال پیش بود که نام مایکل جکسون (Michael  Jackson)  را شنیدم و اصلأ نمی‌دانستم  به چه خاطر اسم او بر سر زبانها افتاده است.  بعد‌ها در سال ۲۰۰۵ در تلویزیون‌های خارجی دیدم به علت شکایتی مرتب به دادگاه کشانده می‌شد که اغلب مادرش هم او را همراهی میکرد.  با دیدن فیلمهای پر آب و تاب خبری و اتهامات اعلام شده این احساس اولیه به من دست داد که هر که هست آدم درستی است، راهی می‌رود که باورش دارد، به مراکز قدرت و قواعد دیکته شده از مابهتران هم تسلیم نشده.  پس باید مورد آزار قرار می‌گرفت، نامش به ننگ آلوده می‌شد، از فعالیتش باز داشته می‌شد و به رشوه خواران و باج گیران میدان داده می‌شد که به هر بهانه ای او را به دادگاه بکشانند. این شیوه تنبیه بسیاری از انسانهای خود ساخته است که از خود شایستگی نشان داده اند و با زحمت جانکاه به مقامی ‌رسیده اند و از همه مهمتر اینکه حاضر نشده اند نان را به نرخ روز بخورند و مجیز عالی مقام‌ها را بگویند. به هر صورت دادگاه پایان یافت و رسانه‌های خبری هم که روزی حلال یا حرامشان به این است که خبر‌ها را چه راست چه دروغ چه شایعه یا هر چه را، تا می‌توانند بزرگ کنند، به سراغ طعمه‌های دیگر رفتند و همه اینها در گوشه ای از ذهنم جا گرفت.

من به موسیقی ایرانی و اشعار شاعران بزرگ ایران  مانند حافظ، فردوسی، سعدی، مولوی، باباطاهر علاقه دارم.  حدود سه ماه پیش جوانی ۱۷  ساله  به من گفت یک سی دی گیر آوردم بیا ببین گفتم چیه گفت اول ببین.  ده دقیقه از تماشای آن نگذشت که به خودم گفتم این از آن نوع موسیقی‌های پر سرو صدا نیست،  چیز دیگریست. بطور ناخود آگاه صدا و آهنگ و حرکات مایکل جکسون به دلم نشست.
 
وقتی توجه بیشتر کردم دیدم ریتم، وزن، تناسب، انعطاف، و بسیاری از جنبه‌های دیگر موسیقی ایرانی و سایر ملل هم در آن وجود دارد و یا اینکه حداقل با طبیعت و سرشت ذاتی موسیقی که در ناخود آگاه هر انسانی وجود دارد هماهنگی فوق العاده‌ای دارد و همین امر راز محبوبیت جهانی و عبور از همه محدودیت‌های  نژادی و فرهنگی و طبقاتی جامعه بشری شده است.  صرف نظر از این که نام موسیقی او پاپ باشد یا هر اسم دگر احساس کردم هنر او وجدان و احساس اکثریت مردم و به ویژه جوانان پاک سرشت جهان را باز تاب می‌دهد. احساس کردم او با ترکیبی از آواز، آهنگ، رقص، و حرکات خاص خود می‌خواهد همه امیدها و رنجها و یا تمام زیبائیها و زشتیهای دنیای معاصر را برملا کند.  از این هم بالاتر، او با زبان هنر خود همه زیبائی‌های کره زمین را ستایش می‌کرد و به همه ویرانگری‌هائی که علیه طبیعت صورت میگیرد اعتراض کرده و هشدار میداد.
در پی آلبوم‌های دیگر ی از او بودم که ده روز پیش آن خبر به دنیا اعلام شد و به دنبال آن انفجاری از اندوه و تحسین سراسر گیتی  را تکان داد. چنین سپاسگذاری که هیچ رهبر و قدرقدرتی افتخارش را نداشته از کجا مایه می‌گیرد؟ این بزرگداشت بهترین سند باطل بودن همه آن اتهامات و توهم‌ها نیست؟
مایکل جکسون یک نابغه بود ولی در درجه اول او هم  یک انسان بود و مانند هر انسان دیگر مسائل، مشکلات، عقده‌های روحی و اشتباهت خاص خودش را داشت.  مایکل در مواقعی گوشه ای از دل خون شده خود را آشکار میکرد.  در جائی  به مضمون گفته بود: این روزنامه‌ها اینقدر تهمت دروغ به من نزنند، چرا  اینهمه اعمال زشت را من نسبت می‌دهند، آخر من هم انسانم، من هم احساس دارم!  
                    
صدها سال پیش شاعران بزرگ ایران که اندیشه‌هائی جاودان و جهان شمول خلق کرده اند، به روشنی حقیقت همه آنچه در باره مایکل جکسون و هنرمندان راستین گفته می‌شود را بیان کرده اند. نمونه‌ها  را ببینیم.  در وصف تهمت حافظ چنین می‌گوید:
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه          که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند
و سعدی فرماید:
کرا زشت خوئی بود در سرشت            نبیند ز طاووس جز پای زشت
بود خار و گل  با هم  ای هوشمند        چه در بند خاری تو گل دسته بند
 
با وجود بدگوئی‌ها و بیوفائی‌ها و شکایاتی که از طرف همکاران، دوستان و حتی برخی افراد خانواده‌اش صورت می‌گرفت مایکل جکسون مقابله به مثل نمی‌کرد و همواره فروتنی و گذشت پیشه  می‌کرد.  حافظ این خصوصیت را چنین بیان می‌کند:ما ز یاران چشم یاری داشتیم            خود غلط بود آنچه ماپنداشتیم
نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد           جانب حرمت فرو نگذاشتیم

و خطاب به آنها که او را به مال دنیا فروختند:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد         آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
بر همه آشکار شده که او تنها بوده.  ولی چگونه می‌توان این تناقض را توجیه کرد که در عین داشتن صدها ملیون دوستدار تنها بود؟ و آنهم نه فقط از لحاظ فکری بلکه در زندگی خصوصی هم. عمده توجیه من دو ویژگی است.  یکی اینکه او بی‌نظیر بود و برای انسانهای دیگر مانند همسرانش طاقت فرسا بود که با فردی زندگی کنند که حاضر است همه  زندگی خود را فدای اهدافش کند.  دوم آنکه جامه بشری در کل در این ده بیست سال اخیر به اوج حرص مال پرستی آنهم به هر قیمت و با هر ترفندی نائل آمد. و بر این اساس رکورد‌های پیمان شکنی،  ظاهر سازی، و هر آنچه از این قبیل بر جای گذاشته شد.  در چنین فضائی، همینکه  روحیه و  توانائی مایکل جکسون درهم شکسته نشد و شادابی و طراوت خود را حفظ کرد، جز اینکه به شاهکار آفریدگار نسبت داد  چه پاسخی دارد؟ حافظ حال چنین هنرمندان را اینگونه بیان می‌کند:سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی‌       دل ز تنهائی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیز رو             ساقیا جامی ‌به من ده تا بیاسایم دمی
 
بزرگی مایکل جکسون در این است که با وجود حملات کشنده و زشت گوئی‌هائی که به او می‌شد به رسالت انسانی خود تا روز آخر وفادار ماند. پایدار بماند  چون پاک بود، ناپاک را توان ایستادگی نیست.  ببینیم در این باب حافظ  چه می‌سراید:دست از طلب ندارم تا کام من برآید       یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات وبنگر          کز آتش درونم دود از کفن برآید
می‌گویند او سلطان موسیقی موسوم به پاپ بوده و خواهد بود ولی این شهرت واقعیت را آنگونه که هست بیان نمی‌کند. مایکل جکسون نه فقط سلطان پاپ بلکه سلطان قلب همه انسانها از هر نژاد، از هر فرهنگ و در هر گوشه جهان بود. ببینیم منشأ این مقام را حافظ از چه می‌داند.جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی       که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم و همین عشق بود که مایکل جکسون را به آن جایگاه رساند.
 
هرچه بیوگرافی مایکل جکسون را جستجو کردم اثری از درس و مدرسه در آن ندیدم و با این وجود او سرآمد همه خبرگان و دانش آموختگان هنر بود.  به گفته حافظ:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت        به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
یعنی استعداد ذاتی و عشق انسانی او که در آواز، شعر، آهنگ و رقصش تجلی پیدا می‌کرد، مسائل و بن بست‌های استادان و درس خوانده‌های موسیقی را راه گشا بود.  به بیان دیگر:
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس        که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
  
کاندیداهای رئیس جمهوری آمریکا و بسیاری از رهبران کشورهای دیگر، نه ضرورتأ برای قدردانی از هنر او بلکه بیشتر برای شریک شدن در وجهه مردمیش، از او دعوت و استقبال می‌کردند.  در این باره حافظ می‌فرماید:
خسروان قبله حاجات جهانند ولی        سببش بندگی حضرت درویشان است
حضرت مایکل جکسون بیش از نیمی ‌از درآمدی که به بهای از دست دادن سلامتی و جان خود به دست آورد در راه کمک به کودکان سرطانی و انواع کمکهای دیگر به ۳۹ سازمان خیریه خرج کرد. واقعیت این است که اکثرأ به موسیقی و آنهم از نوع غربیش بیشتر به عنوان محلی برای کسب در آمد می‌نگرند تا هنر و در این راه از هیچ گونه زشت کاری و ضدیت با یکدیگر هم پرهیز نمی‌کنند.  درست است که سود جویان از هر شهرت یا عنوان  تاریخی برای پنهان کردن نیت خود استفاده می‌کنند ولی مایکل جکسون به راستی یک درویش حقیقی بود.
مبین حقیر گدایان عشق را که این قوم        شهان بی کمر و خسروان بی کلهند
تعریف رسمی ‌و یا عمومی ‌از نقش مایکل جکسون متفاوت است مانند: بزرگترین سرگرمی‌ساز جهان یا هنرمند، سرگرمی‌ساز و تاجر یا کاسب موفق و عمومأ هم او را به  سلطان پاپ  ملقب ساخته اند.  شاید همه این عناوین به نوعی و به نسبتی درست باشد ولی به تصور من آنچه مایکل جکسون را اینچنین و به این گستردگی و برای همیشه در قلب مردم جهان نشاند فراتر از آنها میباشد.  دوستداران موسیقی خارجی  به لحاظ کمیت و  کیفیت بسیار متفاوت و متنوع هستند و به همان نسبت صدها گروه پاپ و راک و غیره وجود دارند که پاسخگوی این نیاز‌ها می‌باشند.
 
به باور من  علاقه عمومی ‌مردم به لذت بردن از مواهب زندگی، نیاز غریزی به شادی، تلاش بی وقفه برای بهبود شرایط زنگی اجتماعی، مبارزه با عوامل تباه کننده جامعه بشری و محیط زیست و انواع تبعیض‌ها، جوشش و جنبش‌هائی هستند که همه جا وجود دارند.  هنر مایکل جکسون،  و در حقیقت هنر آفریدگار او، این بود که توانست  تبلور همه اینها با زیبائی و شادابی هرچه تمام‌تر باشد. عشق تزلزل ناپذیر او به انسانیت و طبیعت بود که او را تا به آخر در هنر خود استوار و برای همیشه جاودان ساخت.
و همین عشق بود که شمع بالینش هم بود:
شب رحلت هم از بستر روم درقصرحورالعین/اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم
 
و این توصیه حافظ،  حسن ختام این نوشته است:می‌خواه و گل افشان کن، از دهر چه میجوئی/ این گفت سحرگه گل، بلبل تو چه میجوئی
مسند به گلستان بر، تا شاهد و ساقی را/ لب گیری و رخ بوسی، می‌نوشی و گل بوئی
تا غنچه خندانت، دولت بکه خواهد داد/ ای شاخ گل رعنا،  از بهر که میروئی
امروز که بازارت،  پر جوش خریدارست/  در یاب و بنه گنجی، از مایه نیکوئی
گنجی که مایکل جکسون  برای همیشه به یادگار گذاشت، یادش گرامی ‌و نامش جاودان!

منبع:   سایت بزرگ تفریحی فان شاد.کام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد