دوبله سریال «فرار از زندان» با سرپرستی محمود قنبری و عباس نباتی برای شبکه نمایش خانگی و شبکه 3 سیما ادامه دارد.ماجراهای این مجموعه از جایی آغاز میشود که لینکولن با روز به اتهام ترور برادر نخست وزیر، زندانی میشود.
مایکل، برادر او عمدا جرمی را مرتکب میشود تا به زندان بیفتد و بتواند لینکولن را نجات دهد. او که طراح ساختمان زندان است، میکوشد راهی برای فرار پیدا کند اما متوجه دسیسههایی میشود که برای مجازات برادر بیگناهش طرح شدهاند.محمود قنبری در دوبلهای که برای شبکه ویدئویی انجام داده، خود به جای لینکولن با روز صحبت کرده است. منوچهر والیزاده (مایکل)، تورج مهرزادیان (تیبگ)، میثم نیکنام (رئیس زندان)، مینو غزنوی (ورونیکا)، مهرخ افضلی (سارا)، علیرضا دیباج (بلیک)،حسین سرآبادانی (ال جی) و شراره حضرتی (معاون رئیس جمهور) نیز در این دوبله حضور داشتهاند.عباس نباتی در دوبله تلویزیونی این مجموعه، محمد عبادی و علیرضا باشکندی را برای نقشهای لینکولن و مایکل انتخاب کرده است. دیگر گویندگان این دوبله عبارتند از: شهروز ملکآرایی (تیبگ)، ناصر نظامی (رئیس زندان)، نرگس فولادوند (ورونیکا)، مریم رادپور (سارا)، غلامرضا صادقی (بلیک)، ظفر گرایی (ال جی) و فاطمه نیرومند (معاون رئیس جمهور.)
تگ های این مطلب :
به دنبال حضور فائزه هاشمی و چهارتن از اعضای خانواده هاشمی رفسنجانی در تجمع غیرقانونی شنبه شب که منجر به بازداشت آنان شد، شب گذشته فائزه هاشمی آزاد شد.
به گزارش فارس، با توجه به رسانهای شدن حضور فائزه هاشمی و سایر بستگان هاشمی رفسنجانی در تجمع غیر قانونی روز شنبه خیابان آزادی، نیروهای امنیتی با هدف حفاظت آنان از آسیب احتمالی عناصر آشوبگر و گروهکی، این افراد را بازداشت و از محل حادثه دور کرده بودند.
این گزارش میافزاید: چهار عضو دیگر خانواده هاشمی، قبل از فائزه آزاد شده بودند.
ایرانی در فرانسه مشغول رانندگی در اتوبان بوده و ناگهان متوجه میشه که خروجی مورد نظرش رو رد کرده…
لذا به عادت دیرینه ی ایرانی ها، میزنه رو ترمز و با دنده عقب،شروع میکنه به برگشتن به عقب!
اما در همین حال با یه ماشین دیگه تصادف میکنه…
سرت رو درد نیارم، پلیس میاد و اول با راننده ی فرانسوی صحبت میکنه و بعد میاد سراغ ایرانیه و بهش میگه:ما باید این آقا رو بازداشت کنیم، ایشون اونقدر مسته که فکر میکنه شما تو اتوبان داشتی دنده عقب میرفتی!!!
یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش…
راهبه سوار میشه و راه میفتن…
چند دقیقه بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه…
راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار… !
کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه…
چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده…!
راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!!!
کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه…
بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی میرسی !!!
نتیجه اخلاقی اینکه اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی!!!
گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد…..
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت …
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد …
1: در پشت سر یه دوچرخه سوار در حال رانندگی هستید ،قصد گردش به راست دارید ، چکار میکنید ؟
الف ـ سرمون رو از شیشه میاریم بیرون میگیم هوووو یــره مگه کوری برو اونور دیگه .
ب ـ به موازات دوچرخه سوار حرکت میکنیم و یه هو میپیچیم جلوش تا حالش گرفته شه.
ج ـ پشت سرش یه بوق خفن میزنیم تا هُل شه و بخوره زمین و بعد از روش رد میشید طوری که مخش بپاشه بیرون
د ـ با ماشین میکوبیم بهش تا بیفته زمین و بعد از رو مخش رد میشیم .
۲ . از یه خیابان فرعی میخواهید وارد خیابان اصلی شوید. چرا باید بیش از همه مواظب موتورسیکلت سوارها باشید ؟
الف ـ چون همینجوری سرشون رو میندازن پایین میان تو تقاطع .
ب ـ چون سهمیه بنزینشون کمتره و گناه دارن .
ج ـ چون خیلی کوچیک هستند و ما ریز میبینیمشون .
د ـ ممکنه موتور پلیس باشه ، بعد آب بیار و حوض خالی کن.
۳ . در کدام محل است که نباید پارک کنید ؟
الف ـ پارکینگ طبقاتی رایگان الماس شهر .
ب ـ پارکینگ عمومی پارک ملت .
ج ـ دم در خونه مادر زن.
د ـ دم در خونه مادر شوهر.
۴ . خط ممتد دوگانه به چه معناست؟
الف ـ اگر حتی ۱ ثانیه هم مونده تا چراغ قرمز بشه گازشو بگیرید و برید.
ب ـ اول یواش برید بعد که دیدید کسی حواسش نیست بازم گازش رو بگیرید و برید.
ج ـ یعنی چیزی دیگه به اتمام کارت سوختت نمونده..براتون متاسفم
د ـ هیچ خطری شما رو تهدید نمیکنه پس با خیال راحت گازتون رو تا ته بگیرید و برید.