.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

دهن­بینی

داستان معروفی وجود دارد درباره پیرمدی که به اتفاق نوه خود برای فروختن الاغش راهی شهر می­شود. پیرمرد افسار الاغ را بدست می­گیرد و در حالی که قدم زنان با نوه­اش گرم صحبت است به طرف شهر به راه می­افتد. رهگذران با دیدن آنها می­گویند: عجب احمقهایی چرا سوار الاغ نمی­شوند؟ 

بعد از شنیدن این حرف پیرمرد و نوه­اش هر دو سوار الاغ می­شوند. کمی جلوتر رهگذری می­گذری می­گوید: جداً بی­رحمی نیست که دو تا آدم سوار یک الاغ مردنی شوند؟
از آنجا به بعد نوه پیرمرد پیاده می­شود. رهگذران بعدی می­گویند: چقدر بی­انصاف است که این پیرمرد سوار الاغ باشد و این بچه کوچولو پیاده راه برود؟
پیرمرد با شنیدن این حرف جایش را به نوه­اش می­دهد. رهگذران بعدی می­گویند: عجب زمانه­ای شده! پیرمرد بیچاره باید پیاده برود و پیر بچه سواره.
سرانجام آنها در حالی که به شهر رسیدند که الاغ را با زحمت بسیار بر کجاوه­ای حمل می­کنند.
این هم از آخر عاقبت دهن­بینی. گاهی اوقات ما فکر می­کنیم که باید هر چیزی که دیگران می­گن رو انجام بدیم و نباید حرف کسی رو رد کنیم. شاید فکر می­کنیم که موفقیت یعنی اینکه من همه رو از خودم راضی نگه دارم. تمام تلاشم رو برای اینکار می­کنم حتی اگر از هدف خودمون فرسنگها فاصله بگیریم. در صورتی که کاملاً برعکسه
به قول هربرت بایاداسوپ:
نمی­توانم فرمول موفقیت را به شما بدهم اما می­توانم فرمول شکست را برایتان بنویسم، بکوشید تا همه را راضی کنید.
با یکم اعتماد به نفس بر تمامی افکار خودمون باید غلبه کنیم و با سرعت هر چه بیشتر به سوی هدف عالی حرکت کنیم.
اگر اعتماد به نفس داشته باشید برای آغاز هر کار و حرکتی شما باید خود را متقاعد کنید. اما اگر فاقد چنین موهبتی باشید برای ارزیابی هر تصمیم و هدفی باید دست نیاز به سوی دیگران دراز کنید و داوطلب قربانی شدن بشوید. وین دایر.
اگر می­ترسید که از شما انتقاد کنن به خاطر اینکه ممکنه اشتباه کنید بهتره به این حرف آلبرت هوبارد دقت کنید: برای اینکه از تو انتقاد نکنند نه کاری کن، نه حرفی بزن و نه کسی باش.

سیر تکامل آقا پسرها

سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی
سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد
سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن
سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راک ن رول می خوندن
سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه
سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز میشن ... ابی گوش میدن
سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم حسابی می گردن
سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ... افتخار میدین غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم

راه های شناخت دختر ایرانی (طنز)

هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست .
موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره .
وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند.
تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است.
تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند.
بدون اجازه خانواده شان هیچ جا نمیرن .
وقتی باهاشون دوست شدی هفته دوم باید بری خواستگاری .
همیشه سر بی زیر هستن و به هیچ غریبه ای نگاه نمی کنند (خدا به خیر کنه ...)


تست کنکور هنر؟

اولین هنری که پس از دیدن چهری آرایش کرده برخی دختران امروزی به ذهن شما متبادر می شود چیست؟

الف- مینیاتور

ب- صافکاری ، بتونه کاری و نقاشی اتومبیل

ج- دو پینگ

د- من به ناموس مردم نگاه نمی کنم

مردها مثل چی هستند؟

مردها مثل «مخلوط کن» هستند

در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد

مردها مثل «آگهی بازرگانی» هستند

حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد

مردها مثل «کامپیوتر» هستند

کاربری‌شان سخت است و هرگز حافظه‌ای قوی ندارند

مردها مثل «سیمان» هستند

وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی

مردها مثل «طالع بینی مجلات» هستند

همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می‌گویند

مردها مثل «جای پارک» هستند

خوب‌هایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی مانده‌اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم

مردها مثل «پاپ کورن» (ذرت بو داده) هستند

بامزه هستند ولی جای غذا را نمی‌گیرند

مردها مثل «باران بهاری» هستند

هیچوقت نمیدانید کی می‌آیند، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود

مردها مثل «پیکان دست دوم» هستند

ارزان هستند و غیر قابل اطمینان

مردها مثل «موز» هستند

هرچه پیرتر میشوند وارفته‌تر میشوند

مردها مثل «نوزاد» هستند

در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می‌شوید

سیر تاریخی مهریه و نتایج آن

عصر شکار: 20 کیلو گوشت دایناسور، 40 کیلو گوشت اژدها.
نتیجه: دایناسورها منقرض شدند
عصر کشاورزی: 24 دست تبر سنگی، 24 دست تیغه و داس جنگی.
نتیجه: افزایش قتل به دلیل دم دست بودن داس برای خانوم ها
عصر فلز: 70 ورقه مسی، 50 تا خنجر مفرغی و سرگرز آهنی.
نتیجه: افزایش شکستگی سر مردان به دلیل تماس با گرز آهنی
عصر بخار: 30 هزارتومان و بخار کردن آب حوض خانه عروس خانوم
نتیجه: کمبود آب و جیره بندی شدن آب
عصر صنعت: 1 میلیون پول، 14 سکه طلا، یک اتومبیل و هرچی که با ص شروع میشد
نتیجه: بنا به درخواست آقایان تولید ژیان آغاز شد
عصر کامپیوتر: هم وزن عروس خانم سکه طلا!!!
نتیجه: هرچی عروس خانوم مانکن تر باشد بهتر است
نتیجه گیری کلی: بابا بگو نمیخوایم زن بهت بدیم دیگه... این کارها یعنی چی؟؟
عامل اصلی انقراض دایناسور ها==> عروس ها
عامل اصلی کشته شدن مردها==> عروس ها
عامل اصلی ناقص شدن مردها==> عروس ها
عامل اصلی کمبود آب در تابستان ها==> عروس ها
عامل اصلی افزایش ماشین های فرسوده در سطح شهر==> عروس ها
عامل اصلی افزایش چاقی و افزایش بیماری ها==> عروس ها

به بیست و یک منهای یازده دلیل کامپیوتر من پسره:


سرو صداش بیخودی و شدیدا زیاده

دودقیقه به دودقیقه هنگ میکنه!

یه وقت خودمونو بکشیم صدای فیلم و موسیقی ازش در نمی آد . یه وقت دیگه نعره می کشه!

شلوغ و بی نظمه

حال آدم از سرعت ماتحت لاک پشتیش بهم می خوره....

دقیقا بی موقع و سر وقت حساس قفل می کنه شدید!

ویروس پسنده!

حافظه ش کمه و مخش کوچیکه!

والبته با وجود بلاهایی که سرش می آریم هنوز جیکشم در نیومده و جوانمردانه داره جور ناجوانمردی ما رو میکشه و عینهو چیز! کار می کنه (یه نکته ی مثبت!)

اوه والبته در رابطه با پاسخ قبلی و مورد بعد باید عرض کنم هر وقت دلم بخواد می تونم حسابی حالشو جا بیارم و دندوناشو اینجوری کنم

نکته ی بعد خارج از دستور : طنزتون همینه؟ بابا دختر پسر و کامپیوتر و اینا رو ولش کنین. جوک بزرگتر از صهیونیست؟ هرکسی بهتر با این سوژه ما رو بخندونه من اسم قبلیمو بهش می گم (اوه!)

طنز سرطان پستان و سینه

چندی پیش در روزنامه ها ، طی بخشنامه ای اعلام شده بود که پزشکان می بایست از این به بعد به جای کلمه «سرطان پستان» از عنوان «سرطان سینه» استفاده نمایند . پزشک محترمی نیز طی مقاله ای در همان روزنامه معترض شده بود که در علم آناتومی ، «پستان» و «سینه» دو مقوله ی جدا از هم هستند . سینه قسمتی از بدن است که ریه و قلب زیر آن قرار دارد و پستان روی آن . بنابر این نمی توان به جای «پستان» گفت «سینه» و در نهایت هم به ریش مبتکر این واژه گزینی خندیده بود .

یادم نیست این بخشنامه را وزارت بهداری صادر کرده یا پیشنهاد فرهنگستان زبان بود . کاری هم به این نداریم که آن آقای دکتر تا چه حد راست می گفت یا نه ، ولی این را می دانم که این مقوله سر دراز دارد و ابعاد آن خیلی گسترده تر از این حرف هاست .

مثلا معلوم نیست تکلیف واژه های دیگری که ترکیب مشترک دارند چیست . می پرسید یعنی چه ؟ حالا توضیح می دهم :

از این به بعد به «پستانک» چه باید گفت ؟ «سینه اََک»؟ یا واژه ی دیگری پیشنهاد می شود . یا لغاتی که مشابه و نزدیک به آن هستند ، مثل «پیستون» یا «پسته». چون اگر معتقد باشیم که «ان» آخر پستان ،«ان» تثنیه است ، بنابر این پسته که مفرد آن است را چه باید نامید ؟

از پسته بگذریم ، ما جزو داروهای گیاهی ، گیاهی داریم به نام «سه پستان» که معمولا ً با عناب تجویز و مصرف می شود . آیا از این پس وقتی به عطاری می رویم ، باید سراغ «عناب سه سینه» را بگیریم ؟ اگر جناب عطار در جریان این بخشنامه نباشد تکلیف چیست ؟

از آن بالاتر ، تکلیف گروه پستانداران در علم جانور شناسی چه می شود ؟ آیا «سینه داران» جایگزین مناسبی است یا «شیردان داران» را باید پیشنهاد کرد؟ مثلا ً تصور کنید گوساله که از اول خلقتش تا حالا برای خوردن شیر مادر به سراغ پستان گاو در بین پاهای عقب رفته ، حال باید به سراغ سینه ی گاو در بین پاهای جلو برود . تازه چی گیرش می آید که بخورد؟

بعد می رسیم به لغات هم عرض ، مثلاً در صنعت ما واشری داریم به نام «ممه یی» که به سر شیلنگ یا لوله وصل می شود . آیا ممه یی نیز ممنوع است یا اشکالی ندارد ؟

از همه ی این ها که بگذریم ، تاثیر چنین بخشنامه ای در ادبیات بسیار مشکل آفرین است . تصور کنید دیوان تمام شاعران باید بازخوانی و باز نویسی شود .

مثلا ً باید بگوییم :

گویند مرا چو زاد مادر / سینه به دهان گرفتن آموخت



به همین ترتیب بسیاری از اشعار فورکلور باید اصلاح شود . از جمله باید خواند :

اتل متل توتوله

گاو حسن چه جوره

نه شیر داره نه سینه

شیرشو بردن به گینه

حالا اگر در هندوستان قحطی شیر هم شد که شد .

هکذا ضرب المثلهای زیادی که باید اصلاح شوند که فعلاً با آن ها کاری نداریم .

اما مشکل بعدی ، بعد از اصلاح شعر شعرا ، در نسل بعدی ظاهر می شود . یعنی جوان های نسل آینده که بچه های کنونی ما باشند ، وقتی به واژه ی تبدیلی اصلاح شده (یعنی سینه) بر می خورند نمی دانند واقعا منظور شاعر همان سینه است یا این سینه قبلا پستان بوده است . مثلاً وقتی شاعر می گوید :

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

یا می گوید :

خدایا سینه ای ده آتش افروز

واقعاً منظور اولیه ی شاعر همان سینه بوده است یا چیز دیگری .

همچنین واژه هایی مثل : سینه ریز ، سینه خیز رفتن، سینه سپر کردن ، سینه چاک و قس علی هذا. _ قس علی هذایش این است که اگر در رستوران گارسون پرسید : ران مرغ می خورید یا سینه ی مرغ ؟ معلوم نیست حرف بدی دارد می زند یا بیچاره منظوری ندارد .

توجه دارید که در چنین شرایطی آدم به همه چیز شک می کند . مثلاً وقتی مترجمی «انشراح صدر» را «فراخی سینه» ترجمه کرده است ، معلوم نیست این بخشنامه دست و پای او را در ترجمه بسته یا این که واقعاً فراخی این سینه ، فراخی سینه بوده است نه فراخی ... .

ملاحظه می فرمایید یک سرطان پسـ... ببخشید ، سرطان سینه ی ناقابل ، چه الم شنگه ها ممکن است به دنبال داشته باشد ؟

طنز: علایم عاشق شدن مردها

ژست
دستش را به طرف گلویش برده و کراوات خود را صاف میکند یقه اش را میزان میکند گرد و غبار فرضی روش شانه هایش را میتکاند آستین، پیراهن و لباسهای دیگر خود را مرتب و صاف میکند موهایش را مرتب میکند


قلاب کردن شست در کمربند
این عمل به معنای ابراز و بیان قدرت و صلابت مردانگی بوده و فرد سعی در نشان دادن قدرت و توانگری خود میکند.

حالت بدن
وضعیت بدن یک نشانه است، اگر او علاقمند باشد، به سمت شما قرار خواهد گرفت. اگر در حال نشستن پایش به سـمت شما اشاره نماید، این یک علامت خوب خواهد بود.

خیره شدن
خیره شدن به شما حتی چند ثانیه بیشتر از حد لزوم، همراه گشاد کردن چشم ها به معنای نشان دادن چراغ سبز است.


نگاه معنی دار
دست به کمر ایستادن این حالت ایستادن برای بزرگتر جلوه نمودن و ابراز آمادگی برای گرفتاری و درگیری است

شیوه امروزی همسر داری-طنز


شبها دیر به منزل می آید، لابد کار دارد که دیر می آید! اگر شما بیرون کار می کردید که ممکن بود اصلاً همان آخر شب هم به منزل نیائید!!

اگر آقایتان انتظار دارد وقتی به منزل می آید برای او چای بیاورید، بدون حرف اضافی این کار را انجام دهید، وگرنه ممکن است اگر آقایتان اجازه نمی دهد هر کجا که می خواهید بروید، خدا را شکر کنید که اجازه می دهد نفس بکشید!!

اگر آقایتان به شما خرجی نمی دهد، لابد خرجهای مهمتر از منزل دارد، جیکتان هم در نیاید!!

اگر آقایتان اجازه نمی دهد سر کار بروید، سپاسگزارش باشید

اگر آقایتان اجازه می دهد که بیرون از منزل هم کار کنید، از اینکه شما را قابل دانسته تا هم در منزل و هم بیرون از منزل کار کنید، از او تشکر کنید!!!

اگر آقایتان به کوچکترین حقوق زنان بی توجه است، حقتان است اگر تحویلتان هم بگیرد شما به او می گوئید زن ذلیل!!!

اگر آقایتان شلوارش چند تا شد و به تبع آن چند تا زن دیگر هم گرفت، خوشحال باشید که می تواند یک تنه از پس چند زن بر بیاید!!! مگر اوایل ازدواج همین مردانگی را دوست نداشتید؟!!

اگر آقایتان برای شما هدیه نمی خرد، رویتان را زیاد نکنید! او خودش برای شما بزرگترین هدیه است! و یا لااقل بزرگترین هدیه که شما را همیشه تحمل می کند!!!! زی زی لوژی (شوهرشناسی مدرن) :

اگر شوهرتان شبها دیر به منزل می آید، درب را به رویش باز نکنید!! مبلغ مهریه را هم به او یادآوری کنید تا کامروا شوید!

آگر شوهرتان از شما انتظار پذیرائی دارد، یک هفته او را ترک کنید!!! از هفته آینده خودش هر شب برایتان کاپوچینو درست خواهد کرد!!!

اگر شوهرتان موافق نیست که شماهر جایی می خواهید بروید، مگر شما منتظر اجازه او بودید؟!! خوب بروید!! تازه بعد هم غر بزنید که از این زندگی خسته شدین

اگر شوهرتان به شما پول نمی دهد، شما هم به او روندین!!! دو سه روز کم محلی هم بی اثر نیست!!!

اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل نیست، خانه را به گند بکشید بی حوصلگی به را بیندازید افسرده باشید تا شما را به کار بیرون از منزل تشویق کند!!!

اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل هست،از زیر کار کردن در برید وانمود کنید که دوست ندارید نحوه جارو کردن و ظرف شستن و..... را به او آموزش دهید!! هرچند اقایون همه بلد هستن

اگر شوهر شما فمینیست نیست،زن ذلیل که هست

اگر شوهرتان به مسائل شما بی اعتناست شما بی اعتنا تر باشی ازصبح تا امدن او با دوستان گپ بزنید تا چشمتون به او افتاد قیافه بگیرید که ناراحت هستید

اگر شوهرتان هوس تجدید فراش کرد، بدانید که بیچاره حق دارههههههههههههههههه

بکشید کنار، قوی ترین زنان ایران در راهند!!

خب ! در راستای حقوق بشر و از آنجایی که خانم ها  با آقایان  کاملا" مساوی1 و برابر  هستند (به نظر من که  خانم ها حتی از آقایون هم مساوی تر هستند!! ) و از آنجایی که  هر ساله در طول ایام  عید شاهد پخش برنامه قوی ترین مردان ایران از شبکه سه سیما  هستیم و  برای اینکه یک وقت خدای  ناکرده زبانم لال ، خانم ها از آقایون عقب نمانده  و بهشان بر نخورد سریعا" دست به کار شده  و مسابقه قویترین زنان ایران را برایتان  تدارک  دیده ایم  تا خانم های عزیز  حتی از این ناحیه هم احساس هیچ گونه ضعف و  کمبودی  نکنند!!

خانم های عزیز! اصلا" جای هیچ گونه نگرانی نیست. در قسمت های بعد سعی می کنیم مشکل سربازیتون رو هم حل کنیم!

البته ذکر این نکته ضروری  است که  خاطر  آقایان هم آسوده باشد.زیرا در قسمت های بعدتر ، تلاش خواهیم نمود تا   جدید ترین متد مش و میزامپلی، شینیون ، دکلره ، فرفوژه !  زیر ابرو  و  انواع مدل های  نی ناش نی ناش2  و ... را نیز  به شما آقایان ناز و دوست داشتنی آموزش دهیم!

                                                              ***               

خب من خدیجه جاودانی  مجری ، به همراه داور بین المللی این مسابقه فریده خودنگاه ، به همراه شبنم  قرایی ، کاملیا فاطمی و عاطفه عطوفت شرکت کنندگان این مسابقه ، در خدمتتون هستیم با مسابقه ی زنان آهنین!!

خب این شما و اینم ما!! :

مرحله اول: مسابقه حرف درست کنی !

در این بخش هر یک از خانم ها که بتونه بهتر حرف در بیاره  از امتیاز بیشتری برخوردار خواهد بود!

خبر اصلی:شوکت خانم زنداداش ِ همسایشون رو برای جشن تولد  پسرش دعوت نکرد.

شبنم قرایی: شوکت خانوم زنداداشش رو توی مراسم ختم پسر همسایشون کشت!

ملیکا فاطمی : شوکت خانم و پسر همسایه ی زنداداشش رابطه نامشروع برقرار کردند!!

عاطفه عطوفت:  شوکت خانووم مُرد!!!

مرحله دوم:حمل ماشین!

خب در  این مرحله ی  ما شاهد مسابقه حمل ماشین خواهیم بود و  هر یک از خانم ها که بتونه ماشین با کلاس تر و خوشگل تری   رو حمل کنه  برندس!!

_ ااااااااااع  !! (صدای جیغ هنگام کشیدن ماشین!!)

_ ایییییع!!! (با صدای جیغ از نوع بنفش خوانده شود!!)

_ عاااااااااااا!!( اَیضا"!)

خوب خانم عاطفه عطوفت هنگام حمل ماشین یه وضع دیگه  رو  هم حمل کرده و مصدوم شدند که متاسفانه دیگه نمی تونیم در خدمت ایشون  باشیم!!

مرحله سوم:

خب این مرحله، مرحله ی خواستگار رد کنی هستش. هر کدوم از خانم ها که خواستگار بیشتری رو رد کرده باشند از امتیاز بیشتری بر خوردارند! در صورتی که تعداد خواستگار ها برابر باشه مهریه بیشتر و وزن کمتر خانُمِین ( بر وزن طرفین!!) ملاک خواهد بود!

خب در این قسمت خانم کاملیا فاطمی برنده شدند. ایشون در دو مورد قصد ادامه تحصیل داشتند، در سه مورد  مستقیم گفتن نه! در پنج مورد هم که اصلا" خواستگار رو راه ندادند ! در دو مورد هم باباشون دختر به غریبه نمی دادند! در یک مورد هم که  باباشون فرمودند :"هنوز  زوووده برا  ایشون!!"

خوب مرحله بعدی مسابقه ،  آرایش در اماکن عمومی هست و هر کدوم از خانم ها که در زمان کمتر، بهتر بتونه از عهده این امر خطیر و حیاتی بر بیاد برنده خواهند شد...

از اونجایی که ما این جا مکان عمومی نداریم شرکت کننده هامون رو برای اجرای مسابقه به توالت عمومی ، پارک و دانشگاه فرستادیم تا در این مکانها به مسابقه بپردازند!

در این قسمت خانم شبنم قرایی برنده شدند. ایشون ظرق بیست و هشت ثانیه و سی و دو صدم ثانیه ضمن بهبود رکورد جهانی این رشته که قبلا" دست زنداداششون بود  تونستن از کبری (رفیق عیسی تو سریال اصغر کپک!!) تبدیل بشن به آنجلینا جولی و نیکول کیدمن جفتش همزمان با هم!!

خب به پایان مسابقه امروز رسیدیم.

 در انتها همه اون خانم های زیبا و خوش اندام و گوگولی مگولی ای   رو  که تا به  حال تونستن  با  تبرج و خود نمایی هاشون مردهای بسیاری رو به زانو در بیارن (از هر لحاظ) به عنوان قوی ترین زنان ایران اعلام  می نمایم!! به هر حال از قدیم گفتن پشت هر مرد قوی یه زن قوی تر وجود داره یا یه همچین چیزی