.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

طنــــــــــــــــــــــــــز: انواع داماد!!!

- داماد خَچَل : سن بین 15 تا 19 سال ،خام و نپخته ، سرد وگرم نچشیده، جسارت بسیار ، حماقت فراوان ، زود پشیمون ،زود رنج ، قربانی عواطف زودگذر یا مبادلات خانوادگی ، بچه اش از خودش بزرگتر !

2- داماد مَچَل : سن بین 19تا25سال ، ژیگولی ، دانشجو ، سرباز ، رفیق باز، وابسته به پول بابائی ، بیکار ، آینده دار، توی هر دامی که براش پهن کنن تلپی میفته ، کیس مناسبی برای تور شدن ،کم ظرفیت ، یکی میزنه یکی میخوره !

3- . داماد هَچَل : سن بین 25 تا 29سال ، رسیده ، حاضر آماده ، دارای کار و بار، فارغ التحصیل ،با کارت پایان خدمت ، دارای شکستهای عشقی فراوان، بسیار با تجربه ، دم به هرتله ای نمیده ، عصا قورت داده ، کمی کج و معوج، پراز قرشمه ، به کمتر از زتا جونز و جولی رضایت نمیده !

4- داماد کَچَل: سن بین 30 تا 37 سال ، گرفتار ، ، درگیر، پرکار ،پرخور، همچنان پرشور، نقل ونبات ، گوله نمک ،فوران احساسات ، راضی به رضای خدا، دنبال زنان بیوه کم سن وسال ، مسئولیت پذیر ، درپی رفاه خانواده ، دارای کار وبار و خانه، قسمت هرکی بشه مبارکه !!!

دختر کم توقع - طنز

دختر کم توقع - طنز  

همسر آینده ام!
می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.

اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی!

اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!


اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!


اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوارآن، خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب باشد!


اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!


اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است که از عشق بازی کنار دریا خوشم می آید... جلوی چشم همه هم که نمی‌شود!


اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!


و بالاخره...
اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است.

حسنک کجایی که کبری تصمیم گرفت ؟! (خیلی زیباست حتما بخون )

حسنک کجایی که کبری تصمیم گرفت ؟! (خیلی زیباست حتما بخون ) 

راستش دیشب یاد دبستانمون افتادم .....
یاد کتاب فارسی دبستان هم بخیر...

گاو ما ما می کرد

گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در


 آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به

موهای خود ژل می زند

موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند

. دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها

کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می

کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا

چند لحظه ی دیگر می شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد

***********************

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که

 کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه

 داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند

***********************

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .الان چند سالی است که کوکب خانم همسر

 ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم

مهمان ها را سیر کند


**************************

او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد

***************************

او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد

****************************

او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد

طنز مشخصات زیست محیطی خانم های خاطرخواه

خانمی که خاطر خواه شما بشه و واقعاً شما رو دوست داشته باشه اگه از ایل و تبار واتو واتو های اصیل باشه دست به این کارا می زنه
سعی می کنه دیدن شما لطمه ای به بقیه کاراش نزنه تا اونجایی که ممکنه به خاطر شما به دلیل غیبت سر کلاساش یه درسش حذف بشه
اگه باهاش شوخی های بد بد و خودمونی کنین همچین ضایعتون می کنه اما دو دقیقه بعد خودش یه شوخی بدتر می کنه و شما رو دچار سردرگمی می کنه و گیجتون می کنه
قشنگ ترین حرفی که ممکنه به شما بزنه اینه " مگه خودت خوار و مادر نداری؟
یه چیزی رو واسه شما خریده و بدون اینکه بهتون بگه اونو نشونتون می ده و نظرتونو می پرسه اگه خوشتون بیاد مگه واسه بابام خریدم اما خوب ماله تو
تو فرهنگ لغت این دختر یادگاری وجود نداره . اما شما می تونید این کلمه رو به این فرهنگ غنی اضافه کنید و در اصل این یه فرصت طلایی واسه شماست
سعی می کنه با کارایی که می کنه صدای شما رو دربیاره و اگه این قدر احمق باشید که اعتراض کنید با چشمانی معصوم پر از اشک (که یه برق شیطونی توشه) و لبای آویزون با گردنی کج ازتون می خواد که اونو همین طور که هست قبول کنید
سعی می کنه کمکتون کنه تا دوست دخترای جدیدی پیدا کنید که اگه تو این دام بیفتید هم اون و همه دخترای اطرافتون ، همه رو از دست دادین.(بچه ها مواظب باشین
در جمع دوستان شما رو "عزیزم" خطاب می کنه و مثل یه مامان مواظب شماست که نکنه یه وقت یه چیزی بخواین اما تو خلوت خودتون به شما می گه "اوی خره
هیچ وقت حتی اگه در حال مردن هم باشه سراغتونو از کس دیگه نمی گیره مگر اینکه کاری جدا از دوستیتون با شما داشته باشه که در اون صورت حتی اگه زیر سنگی که زیر پای یه فیل هستش قایم شده باشین میاد فیل رو فراری میده و سنگ رو بر می داره و بیرونت میاره و گوشت رو می کشه
اگه یه وقت مسئله ای پیش بیاد اصلا این زحمت رو به خودش نمی ده که خودشو قاطی کنه یا واسه شما حرص بخوره یا از شما دفاع کنه اما تو خلوت خودش روزی چهار تا دیازپام می خوره
اگه یه وقتی از دست شما ناراحت بشه به روتون نمیاره و جوری رفتار می کنه که انگار نه انگار.اما وای به حالتون اگه یه روزی این آتشفشان فروان کنه. (انا لله و انا علیه راجعون
هر وقت بهش احتیاج داشته باشی کمکت می کنه فجیع همه جوره .چون دیگه در این مورد نمی تونه جلوی خودشو بگیره. (بابا ناسلامتی عاشقه ها
یکسری جملات و کلمات جدی به شما می گوید ، مثلاً "ای کاش یکی پیدا می شد من عاشقش بشم". اگه باهوش باشین می فهمید این موقع باید چی کار کنید
اگه امکانش را داشته باشه به شما زنگ می زنه که با شما صحبت کنه و واسه این کارش هزار تا بهونه و دلیل محکم پیدا می کنه
توی صورتت خیره می شه اما یهو میگه چرا ابروهاتو ور می داری؟ خیلی ضایع تابلوه! یا چرا موهات رو این قدر کوتاه کردی؟
وقتی با هم با دوستانتون هستید ، شاد و شنگول هستش ، می خنده و سعی می کنه تو را هم بخندونه و شاد کنه. اما اگه تو یه مکان خلوت باشید اگه از دیوار صدا در اومد از اونم صدا می شنوید
اگرامکانش باشه تا سر کلاس یا دم در خونه تو را تعقیب می کنه بدون اینکه متوجه بشین
اگه با هم هستین، احساس راحتی میکنی و دلت می خواد بپری یه ماچ گنده و آبدار از لپاش بگیری. (اوووی چایی نخورده زود پسرخاله می شی ها
خیلی راحت دست تو رو میگیره و راحتم ول می کنه اما سعی نکن دست اون به زور تو دستات نگه داری که فکر می کنه داره زندونیه تو می شه و تو حکم یه زندون بان رو واسش پیدا می کنی
برات نامه میده یا ایمیل می فرسته و از کارای ضایع که انجام داده یه داستان طنز برات می نویسه تا تورو بخندونه. تمام این کارا رو به این دلیل انجام می ده که خودشو بهتر به تو بشناسونه
اگر ازش بخوای که یک جایی بروید که او معمولاً نمی ره ، یا ارش بخوای کاری انجام بده که معمولاً انجام نمی ده سرتون حسابی منت می زاره اما تو دلش با دمش گردو می شکنه. ( تو جون بخواه کیه که بده
هیچ وقت و هرگز (تاکید می کنم) از کسی راجع به علاقه شما نسبت به خودش نمی پرسه
هیچ وقت و بازم هرگز دو ساعت آسمون ریسمون نبافین که ازش بپرسین شما رو دوست داره یا نه؟ یا دوستاتونو بفرستین جلو.هرگز. بهتر این کارو تو یه جای خلوت و بدون هیچ مقدمه ای ازش بپرسین البته ممکنه سک سکش بگیره.اما اگه همچین چیزی باشه فوراً و با پرویی تمام می گه که عاشق شما شده خیلی خفن. البته این کارم بهتره بعد از چند ماه یا حتی یک سال بعد از آشنایتون انجام بدین.البته بازم اگه خودتون اونو دوست دارین
و در آخر ، یک مرتبه حس می کنی که تازگی ها خیلی به شما بی محلی می کنه و سعی می کنه ازتون دوری کنه ولی شما دلت بیشتر براش تنگ می شه.در این صورت حتماً جفتتون تو دام هم افتادید. مبارکه. شیرینی ما یادتون نره

داستان فراموشی پسورد(خیلی جالب)

سایت بزرگ تفریحی آموزشی2mim.blogsky.com

امروز رفتم واسه مجوز دفاع امضا بگیرم یاد یه خاطره خیلی خنده دار از قدیما افتادم. اون زمان دکتر ن-ب مسئول آموزش دانشگاه بود. اول ترم بود و باید می رفتیم توی سایت دانشگاه ثبت نام کنیم. چون سایت دانشگاه تازه عوض شده بود، کلی مشکل و مورد داشت و همه بچه ها رو عاصی کرده بود. استادا هم به دلیل کثرت اعتراض و مراجعه بچه ها، اعصاب درستی نداشتن.

واسه دوستان عزیز بگم که مساله انتخاب واحد یکی از مسائل بسیار بسیار مهم توی دانشگاهه. اولا که به خیلی ها واحد درست و حسابی نمی رسه و مثلا طرف می خواد ۱۸-۱۹ واحد بگیره عملا ۱۳-۱۴ واحد بیشتر گیرش نمیاد. انتخاب واحد مناسب می تونه طرف رو به راحتی توی یه ترم شاگرد اول کنه. و ضمنا ممکنه در صورت انتخاب واحد نامناسب، خیلی خیلی راحت مشروط بشید! یکی از چیزای مهم دیگه استاداییه که یه درس رو ارائه می دن. قبلا براتون قضیه طراحی اجزا ۲ رو گفتم. دکتر میر احمدی و گوهری هردو طراحی ۲ ارائه می دادن. دکتر میراحمدی بسیار سخت گیر بود و کلی پروژه و کار بین ترمی داشت. ولی در عوض دکتر گوهری حتی حضور و غیاب هم نمی کرد و برای دانشجویان دودری مثل ما گزینه خیلی خوبی بود. خلاصه اون ترم بین ۸۰ی ها و ۸۱ی ها دعوای شدیدی سر انتخاب دکتر گوهری درگرفت. اول بچه های ۸۱ی رو دادن به گوهری. تو این وضعیت مهدی بقایی که ۸۱ی بود اومد کلی ما رو مسخره کرد و جلوی ما اظهار خوشحالی کرد. فرداش ما رفتیم پیش دکتر احمدیان و زیرآب ۸۱ی ها رو زدیم و ما رفتیم تو کلاس گوهری و اون بدبختا رفتن تو کلاس دکتر میراحمدی! بعدش مهدی شاکی شاکی اومده بود اعتراض که از رفاقت دور بود رفتین پیش دکتر احمدیان زیرآب ما رو زدین و اگه شما بهش نامه نمی دادین الان ما هم با دکتر گوهری بودیم و ازین صحبتا.

منم اونجا یه جمله تاریخی گفتم که اگه به حرف منه بیا! من یه نامه به احمدیان می نویسم که:

جناب آقای دکتر احمدیان!

با سلام. لطفا حامل نامه را در کلاس دکتر گوهری ثبت نام بفرمایید!

و الی آخر.

غرض اینکه خواستم دردسر های انتخاب واحد رو براتون بگم. اونجا بودیم که سایت جدید کلی عیب و ایراد داشت و اشک بچه ها رو درآورده بود. من رفتم توی سایت که ثبت نام کنم مطابق معمول پسوردم رو فراموش کرده بودم. خیلی طلبکارانه رفتم آموزش کل و دیدم ۲۰-۳۰ نفر اونجان. خیلی ها دعوا می کردن. دخترا گریه می کردن. همه عصبانی بودن و سر همدیگه داد می زدن. نوبت من که شد رفتم جلو و به یه خانم خیلی بداخلاق که اونجا بود گفتم که پسوردم رو گم کردم. اونم کلی باهام دعوا کرد که مگه حواس نداری و ببین چقدر اینجا شلوغه و باید این گرفتاری های شما رو هم ما حل کنیم و غیره.  در حین اینکه اون خانومه به شکل غضبناکی می خواست پسورد من رو ببینه یه دفعه یه چیزی توی ذهنم فلاش بک خورد و رفت و رفت تا اون روزی که داشتم پسورد انتخاب می کردم...

-به! سلام. چطوری ارباب جهان؟

-به به! میر عظمی! خیلی چاکریم سالار!

همین جوری توی سایت ممد میری رو دیدم و کلی در نوشابه برای هم باز کردیم و نشستیم به مسخره بازی.

-بیا ببین من پسوردم رو چی گذاشتم! ........!

توضیح اینکه اون کلمه نه به دلیل مسائل امنیتی، که به خاطر شئونات اخلاقی سانسور شده.

-به! اون چیه! بیا... اینم پسورد من! .......!

خلاصه یه نیم ساعتی داشتیم می گفتیم و می خندیدیم و با اسامی ضایع پسورد می ذاشتیم.

تا اینکه کار رسید به مسئولای وقت دانشگاه:

- فکر کن اگه یه زمانی دکتر ... بفهمه که پسورد من اینه چیکار می کنه؟!!....!

یه ده دقیقه ای هم با اسم مسئولای محترم دانشگاه پسورد درست کردیم و یه دفعه وسط اون کارا من یادم اومد باید برم کلاس و از ممد میری خداحافظی کردم و دیگه این ماجرا و اون پسوردهای کذایی از ذهنم پاک شده بود تا اون روز!

در فاصله حدود یک دقیقه ای که خانم غیبی داشت پسورد من رو پیدا می کرد یه دفعه همه اتفاقات اون روز اومد جلوی چشمم و رنگ و روم زرد شد. اصلا نمی دونستم که در نهایت چه پسوردی رو انتخاب کردم. ولی مطمئن بودم چیز بدیه. برای اینکه اوضاع خرابتر هم بشه، یه دفعه دکتر ن-ب هم اومد پشت همون کامپیوتر تا ببینه مشکل من چیه!

- وای خدایا! رحم کن! از تمام مقدسات کمک خواستم که یه موقع خدای ناکرده چیز نامربوطی راجع به دکتر ن-ب توی پسوردم نباشه! واقعا می تونید تصور کنید چه استرسی تموم وجودم رو گرفته بود؟ البته که نه! مدام اتفاقات اون روز رو تو ذهنم مرور می کردم و بدبختانه سهم دکتر ن-ب تو پسوردها خیلی زیاد بود!

خانم غیبی تا چشمش به پسوردم افتاد با ناراحتی سرش رو از مونیتور کرد اونور و سرم داد زد:

- بیا! خودت بخونش!

من با اندک نیروی باقیمانده خودم و جمع و جور کردم و رفتم پشت مونیتور. وای خدایا! تو چقدر خوبی!

-من خرم!

جمله ای که واسه پسورد انتخاب کرده بودم این بود. یه نفسی از ته دل کشیدم و از ته دل به مضمون عمیق این جمله فکر کردم. جمله ای که توی اون شرایط واقعا درست ترین و زیباترین جمله عالم امکان بود!

دکتر ن-ب هم پسوردم رو که دید یه دفعه زد زیر خنده و در حالی که داشت از خنده به خودش می پیچید پسورد من رو به بچه های دیگه که اونجا بودن نشون می داد و یه دفعه جو اونجا از اون حالت جنگی خارج شد و مایه تفریح همه شد. البته منم خیلی ناراضی نبودم. خنده دکتر رو که دیدم با خودم گفتم:

- دکتر جان! اگه به جای این جمله، جمله دیگه ای بود بازم همین جور می خندیدی؟!!!

و بازم خودم رو نباختم. بلافاصله قیافه حق به جانب گرفتم و با عصبانیت گفتم:

-ببینید آقای دکتر! عدم امنیت سایت شما باعث شده یه عده ای به پروفایل من نفوذ کنن و با عوض کردن پسوردم این جور با آبروی من بازی کنن!

و با ناراحتی از اونجا زدم بیرون. البته مثلا! از اتاق که خارج شدم فقط دنبال یه جای مناسب می گشتم که بر آستان الهی سجده کنم. چون واقعا از بین ۲۰-۳۰ جمله ای که اونروز با ممد میری نوشته بودیم، ناخودآگاه بهترین و مودبانه ترین جمله رو در نهایت گذاشته بودم. تا قبل از اون خیلی جاها ازین پسوردهای بی ادبانه می ذاشتم. ولی درس اونروز باعث شد دیگه هیچ وقت ازین غلطا نکنم و مفهوم فلسفی اون جمله تا ابد تو ذهنم بمونه


چگونه شو فارسی بسازیم -طنز

روش ساخت شو و کلیپ به رسانه ای که قرار است کلیپ را پخش کند و چند عامل دیگر بستگی دارد که بر این اساس انواع مختلف آن را بررسی می کنیم:



صدا و سیمای ایران

مواد لازم: تصاویر آرشیوی از طبیعت بی جان و دشت و صحرا و دریا، سی دی ترانه مجاز

ابتدا یک ترانه مجاز را انتخاب کنید. با توجه به اینکه خوشبختانه در ایران کپی رایت وجود ندارد در این زمینه دستتان باز است و می توانید هر ترانه ای را که خوشتان آمد برای ساخت کلیپ انتخاب نمایید. برای قسمتهایی از ترانه که کلمات دلدار، دلبر، دلاور و مشتقات آن یا کلماتی نظیر عشق و صفا و امثال آن به کار رفته از تصویر مقام معظم در حالات مختلف استفاده کنید قسمتهای خالی را با تصاویری از طبیعت بی جان مانند دریا و کوه و ابشار پر کنید. خوشبختانه مقررات صدا و سیما پخش تصاویر درخت، درختچه، بوته و انواع سبزه و چمن را هم مجاز دانسته و می توانید با خیال راحت از این قبیل تصاویر برای پر کردن فضای خالی کلیپ استفاده نمایید. توجه داشته باشید که تصاویر جانداران بایستی با احتیاط زیاد مورد استفاده قرار گیرد. مخصوصن از به کار بردن تصاویر پرنده‌هایی نظیر مرغ عشق که حرکات مبتذلی مانند مالاندن خود به جفتشان را مرتکب می شوند خودداری نمایید. به جای آن می توانید از تصویر حیوانات ارزشی نظیر کلاغ استفاده کنید.
 


شبکه های لوس آنجلسی

مواد لازم: بشکه، دوربین، رقاصه به تعداد کافی، تاپ و شلوارک، لوازم آرایش

ابتدا به گروه رقاصه‌ها تاپ و شلوارک بپوشانید و انها را آرایش کنید. برق لب و ناخن را فراموش نکنید و در صورت لزوم جاهای دیگر را هم برق بیاندازید. دوربین را روی یک بشکه رو به روی گروه قرار داده روشن کنید و به گروه بگویید رو به دوربین قر بدهند. زوم کردن تصویر روی باسن رقاصه ها در موفقیت کلیپ نقش به سزایی داشته و نباید فراموش شود. پس از این کار کلیپ تقریبن اماده پخش است اما بد نیست یک ترانه هم داشته باشد.



ساخت کلیپ در دوبی

مواد لازم: دوربین، خواننده، ویزا، وثیقه در حدود سیصد میلیون تومان

این روش یکی از بهترین راه های کسب درامد در ایام تعطیلات است. پس از گرفتن ویزا با یکی دو نفر از دوستانتان که صدای خوبی دارند به دوبی بروید و در یک خیابان ایستاده و آوازتان را بخوانید. فراموش نکنید برای اینکه دوبی بودن دوبی مشخص شود باید تابلوی خوار و بار فروشی المغلوط یا المقروض در پس زمینه دیده شود.

چنانچه پس از اتمام کار قصد بازگشت به کشور را دارید قبل از هر چیز یک وثیقه معتبر فراهم کنید تا پس از دستگیری بتوانند شما را از زندان آزاد کنند.
 


شبکه های ماهواره ای غیر لوس آنجلسی

مواد لازم: همان مواد لازم برای کلیپ های لوس آنجلسی به علاوه روسری یا کلاه

روش ساخت این نوع کلیپ ها مشابه انواع لس آنجلسی است اما بایستی یک عدد روسری یا کلاه به رقاصه ها اضافه شود. زومهای کوتاه و گذرا روی باسن مانعی ندارد اما زیاده روی نکنید

روشی محتاطانه تر استفاده از دختربچه ها به جای رقاصه است. به یاد داشته باشید استفاده ابزاری از زنان بسیار ناپسند است بنابر این بهتر است از کودکان استفاده ابزاری نمایید.



کلیپ های زیرزمینی

مواد لازم: زیرزمین، دختر/ ماشین ، پول

ساخت کلیپ زیرزمینی در ایران ریسک زیادی دارد و توصیه نمی شود اما مزیت این روش در این است که چنانچه ساخت کلیپ با شکست مواجه شود می توانید از مواد لازم آن برای کار دیگری استفاده کنید

برای ساخت این نوع کلیپ به یک دوست دختر یا ماشین نیاز دارید. چنانچه دوست دختر ندارید باید ماشین داشته باشید تا در خیابان بگردید و یک نفر را برای چند ساعت پر کردن کلیپ اجاره کنید. داشتن دوست دختر به این دلیل ارجحیت دارد که نوعی سرمایه گذاری دراز مدت محسوب می گردد وچنانچه در اینده یک شبکه ماهواره ای راه اندازی کنید می توانید از وی برای ساخت کلیپ، اجرای برنامه، فروش دمپایی لاغری، کرم ترک اعتیاد، و ارائه مشاوره تلفنی به بینندگان هم استفاده کنید.

اگر دوست دختر ندارید و ماشین هم ندارید یکی از دوستان پسر خود را که کمی خل وضع باشد راضی کنید روسری سر کرده و قر و غمزه بیاید. اگر دوست دختر ندارید، ماشین ندارید و دوست پسر هم ندارید بروید بمیرید.



پیوست

روش ساخت کلیپ ترکیه‌ای

مشابه ساخت کلیپ لوس آنجلسی است اما لباس رقاصه ها را در هر پلان فرت و فرت عوض کنید از رنگ قرمز زیاد استفاده کنید و هر نوع افکت تصویری که دم دست داشتید به کلیپ اضافه کنید. زوم روی باسن را طولانی‌تر کرده و تعداد باسنها را تا 15 الی 20 عدد افزایش دهید



روش ساخت کلیپ هندی

تعداد باسن‌ها را تا 250 تا افزایش دهید. در لابه لای صحنه‌های رقص، تصویر زن و مردی را نشان دهید که دور یک درخت می‌چرخند و مرد دست زن را گرفته و هی مانند یویو می کشد و ول می کند. فراموش نکنید در صحنه های رقص مرد باید چند بار مانند گاوچرانی که گاوی را با حلقه طناب می‌گیرد یک روسری را دور گردن زن بیاندازد و به طرف خود بکشد




روش ساخت کلیپ عربی

مشابه ساخت کلیپ ترکیه‌ای است اما به این نکته توجه داشته باشید که در کلیپ عربی هرگز از رقص عربی استفاده نکنید چون ممکن است رقاصه‌های شما شبیه عربها به نظر برسند. به جای این کار به رقاصه‌ها بگویید شبیه فرنگی‌ها جفتک بیاندازند و موهایشان را رنگ کنند. استفاده از لنز آبی و سبز یکی از لوازمی است که نباید فراموش شود

موفق باشید

طنز: چرا میگن بچه ننه نمی گن بچه بابا